قصه اساتنب در سنگ صبور مجله شماره 1784 چاپ شده بود
خوانندگان آگاه مجله جوانان به یاری ساتن آمدند و کوشیدند بن بست او را بگشایند
قصه ساتن از لندن
با پدر ومادر وخواهرم به لندن کوچ کردیم، من خیلی زود جا افتادم حتی لهجه ام را کامل کردم و خواهرم را هم کمک می کردم ودرهمان آغاز با چارلی یکی از همکلاسی هایم دوست شدم، چارلی دو خانواده را با هم ارتباط داد و از همان آغاز احساس کردم نیکول مادر چارلی درمورد پدرم بسیار کنجکاو است، در طی دو سه سال مادرم دچار بیماری مرموزی شد و از دست رفت. نیکول بدنبال آن شب وارد جمع خانواده ما شد، کارش با شوهرش به اختلاف کشید وبا وجود اینکه من سعی می کردم پدرم را از معرکه نیکول دور کنم نشد تا نیکول طلاق گرفت و بعدها با نشان دادن عکس های عریان شوهرش با زنان می خواست ثابت کند شوهرش چند معشوقه داشته، بعد هم یکروز پدرم خبرداد با نیکول ازدواج کرده، همزمان چارلی با من تماس گرفته و گفت پدرش بعد از جدایی و بدنبال ازدواج نیکول با پدر من، به شدت الکلی شده و در آن لحظه هر دو تصمیم گرفتیم زندگی نیکول و پدرم را به جهنم مبدل کنیم. اولین اقدام عکس هایی عریان از رابطه مادر چارلی با مردی بود که ما برای پدرم فرستادیم وعنوان کردیم این رابطه اخیراً شروع شده واین مسئله سبب شوک قلبی پدرم شد، من نگران به بالین پدرم رفتم با التماس از من خواست به او توضیح بدهم عکس ها را چه کسی فرستاده و مربوط به چه زمانی است. امروز من می ترسم با گفتن حقیقت جنجالی برپا بشود و درمانده ام که چکنم؟
*****
ایمیل ها و فکس ها و نامه های رسیده
ازمیان ایمیلهای بسیار، فکس ها و نامه های رسیده، بیش از 25 نامه خصوصی برای ساتن پست شد و از میان بقیه نامه ها، تعدادی را برگزیدیم که از نظرتان می گذرد. در میان همه نامه ها، 5 نفر را به حکم قرعه انتخاب کرده و هدایایی تقدیم شان می کنیم.
*****
پری از: سن دیاگو
ساتن عزیز، اقدام تو و چارلی، به نظر من غیراخلاقی و غیرمنصفانه است. این شما هستید که برای سرنوشت آدمها و تنبیه آنها تصمیم می گیرید، شما براحتی پدرتان را روانه بیمارستان کردید و تا پای مرگ بردید آیا این عمل انسانی است؟! در همین نقطه همه چیز را متوقف کنید، اگر می ترسید حقیقت را به پدرتان بگوئید حداقل اورا کمک کنید به سلامت برگردد.
ناظر از: سن برناردینو
ساتن جان از جهتی کار پدرتان و نیکول، غیر انسانی بوده، مسلما عذاب وجدان گریبان شان را می گیرد ولی یادتان باشد شما مجری قانون و عدالت نیستید هرچه زودتر دست از این کار بکشید و به کمک پدرتان بروید.
هوشمند از: واشنگتن دی سی
خانم ساتن اولا مشخص نکردید بعد از آن اقدام انتقامجویانه شما، رابطه پدرتان با نیکول به کجا کشیده، به احتمال زیاد بهم ریخته و به احتمال زیاد آن تصاویر واقعی پرونده نیکول را رو کرده، ولی شما بهتر است در شرایط کنونی به کمک پدرتان بروید، پدرتان شاید گناهکار باشد، ولی این نیکول است که باید احساس گناه کند و از این معرکه کنار برود و شرش را کم کند. تا آنجا که حتی پسرش نیز با گناهکار بودن مادرش موافق است.
ابی از: سانفرانسیسکو
من روی سخنم با پدرانی وهمسرانی است که در برابر زنان آشوبگری چون نیکول اختیار از دست میدهند و باورشان نمیشود که اگر نیکول بعد از بیست و چند سال به راحتی شوهرش را کنار می گذارد، مسلماً در مورد او نیز چنین خواهد کرد.
درضمن روی سخنم با ساتن است که ناگهان قاضی و دادستان میشود تحت تاثیر چارلی، تصمیم به انتقامجویی می گیرد براستی برسر جامعه ما چه آمده؟ ما تابع یک اصول اخلاقی وانسانی بودیم که ما را زبانزد کرده بود.
ناز از: لندن
ساتن خانم چه فرقی میکند اگر شما به پدرتان بگوئید ماجرای عکس ها از کجا آب میخورد؟ بجای این مسئله، به فکر نجات پدرتان باشید که اگر سالم از بیمارستان بیرون نیاید شما یک عمری دچار کابوس میشوید. شما باید به طریقی پای نیکول را از زندگی خودتان کوتاه کنید.
فخری از: ونکوور
من فکر نمی کردم یک دختر ایرانی تا این حد ظالم باشد که پدرش را تا پای مرگ ببرد تا بقول خودش انتقام دوستش را بدلیل الکلی شدن پدرش بگیرد. ساتن خانم شما بهتر است برای نجات پدرت اقدام کنی. بهتر است به فکر آینده خودت باشی، بهتر است از چارلی هم دوری کنی، تو هیچگاه از واقعیت های پشت پرده زندگی آنها خبر نداری، بنابراین خودت را قاطی یک بازی بی سرانجام نکن.
5 هدیه برای 5 خواننده خوب
طبق معمول همیشگی، ازمیان نامه های خصوصی، نامه های چاپ شده، به 5 نفر به حکم قرعه هرکدام یک کارت خرید 150 دلاری هدیه می کنیم.
برندگان: (ناظر) سن برناردینو)- فخری (ونکوور)- ناز( لندن)- فروزنده (دالاس)- سهراب (لس آنجلس.