روز اول
روز شكرگزاري
محمد سعيد حبشي
در جهان ناپايدار و رنگارنگي زندگي ميكنيم كه رنگها براي بسياري از مردم كم رنگ و براي عدهاي پررنگ شده و مشكلات اقتصادي كه معلول هزاران درد و رنج است گلوي طبقات متوسط و فقير جوامع مختلف را فشار ميدهد.
در چنين شرايطي روز شكرگزاري هم در امريكا فرا رسيده و بايد از آنچه كه در ميان ندادهها داريم شكرگزاري كنيم. و اين درحالي است كه بطور كلي بيشتر آدمها در گوشه و كنار جهان هر روز شكر خدا را به جاي ميآورند. حتي زماني كه با بزرگترين حادثه ناخوشايند زندگي روبرو ميشوند خدا را شكر ميكنند كه با حادثهاي بدتر از آن روبرو نشدهاند. بنابراين شكرگزاري در وجود انسانها ريشه دوانده و شايد نياز به روز ويژهاي نداشته باشد. اما حُسن روز شكرگزاري امريكا در آن است كه تمام اعضاي خانواده دور هم جمع ميشوند و ساعاتي را بدون دغدغه روزهاي اعتراض و جنگ و خون كه همه ريشه در اقتصاد دارد، در كنار هم به گفت و گو خوشگذراني ميپردازند.
باراك اوباما رئيس جمهور امريكا نيز روز شكرگزاري را به عنوان روز ملي امريكا اعلام كرد و با گذاشتن امضاي خود بر پاي اين سند تاريخي گفت: هر چند كه سنت هاي مهم در بستر حوادث گوناگون دستخوش تحول شده، اما چه در روزهاي دشوار و چه در هنگام فراواني، با به جاي آوردن سپاس فروتنانه به خاطر نعمت هايي كه نصيب مان شده و به خاطر كساني كه به زندگي ما معني بخشيدهاند و به خاطر قدرداني از زنان و مردان يونيوفورم پوشي كه براي ما فداكاري كردهاند، گرد هم آمدهايم تا از آنها و نعمتهايي كه خداوند به ما داده سپاسگزار باشيم.امسال هم بدون توجه به روزهاي دشوار چه درخانههاي خود و چه در عبادت گاهها يا در مراكز محلي همه گرد هم آئيم تا از آنچه كه داريم شكرگزاري كنيم و شادي هايمان را با ديگران تقسيم كنيم
روز دوم
حذف فيلمساز
از تهران برو بچه هاي قديمي سينما خبر دادند كه در ايران نام عباس كيا رستمي درحال حذف شدن از ليست فيلمسازان ايراني است.
عباس كيا رستمي كه كارگرداني را در كنار مسعود كيميايي به هنگام همكاري با وي در پشت دوربين آموخت و در سينماي پس از انقلاب به عنوان چهرهاي فعال و شاخص معرفي شد و پس از آن به جشنوارههاي سينمايي جهان راه يافت، هم اكنون در حال ساختن فيلمي است كه همين سبب شده تا دست او را از سينماي جمهوري اسلامي كوتاه سازند.
در اين فيلم كه در ژاپن و به زبان ژاپني تهيه ميشود يك دختر سكسي ژاپني بازي ميكند كه قبلا به خاطر اندام زيبايش مدل عكاسي بود و بعد با يك فيلم پرفروش به نام Goat در ژاپن معروف گشت. اين دختر سكسي در فيلم كيا رستمي نيز كه >پايانلوليتا فرشته آبي<است.
به هرحال هم اكنون در ايران موجي عليه كارگردان انتخابيشان به راه افتاده و برخي از رسانهها با طعنه به مسئولين سينمايي كشور تبريك گفته و نوشتهاند كه كيا رستمي به جاي سرودن چكامه هاي سرزمين خود و نشان دادن مردم آن به جهانيان از فاحشههاي ژاپني فيلم ميسازد.
بدين ترتيب ميتوان گفت كه عباس خان با ساختن فيلم >پايانپايان< داد.
روز سوم
باز هم ناتالي
هرگاه در رسانههاي امريكايي ميخوانم كه بعد از چند سال معلوم شده راي فلان قاضي در فلان دادگاه اشتباه بوده، عصباني ميشوم و از خودم ميپرسم كه مكافات اين افراد خطاكار كه بر كرسي قضاوت مينشينند و با زندگي افراد بازي ميكنند و ندانسته حقي را ناحق و ناحقي را حق جلوه مي دهند، چگونه خواهد بود و به چه كسي پاسخ خوا هند داد؟
سه هفته پيش در روزنامههاي امريكايي خواندم كه قاضي دادگاه به خاطر دادن راي اشتباه شخصي را بيگناه 28 سال در پشت ميلههاي زندان انداخته بود. دو هفته پيش خواندم يك ايراني تحصيلكرده را در فلوريدا بيگناه به 11 سال زندان محكوم كرده بودند كه هنگام قرائت حكم متهم به حالت سكته افتاده بود و حالا پس از سه سال ثابت گشته كه او بيگناه بوده است. اين هفته نيز خواندم كه پرونده مرگ مرموز ناتالي وود ستاره زيبا و مظلوم هاليوود بعد از سي سال بار ديگر بيرون كشيده شده كه مرگ او اتفاقي نبوده بلكه همسرش رابرت واگنر او را به قتل رسانده است.
اين حقيقت را ناخداي كشتي تفريحي ناتالي وود و همسرش در كتاب خاطرات خود آورده و نوشته كه پيش ازحادثه مرگ ستاره هاليوود، وي شاهد بگو مگو و دعواي آنها يعني رابرت واگنر و ناتالي وود بوده و حتي بين آنها زدوخوردي هم صورت گرفته بود.
درحال حاضر كه پرونده قتل ناتالي وود به خاطر چاپ اين كتاب باز شده،نه خبري از آن قاضي سابق است و نه نام و نشاني از وكلايي كه پرونده را به خاطر نفوذ متهم وارونه جلوه دادند، وجود دارد.
در همان زمان روزنامهها مرتبا مينوشتند كه ناتالي وود به قتل رسيده ولي قاضي پرونده حواسش جاي ديگري بود. حالا گويا به رغم موافقت و خوشحالي خانواده رابرت واگنر از بازگشائي پرونده! قاضي جديد حواسش جمع است تا ماجرا را دقيقا ريشه يابي كند كه كار چندان سادهاي هم نيست.
فقط در اين ميان دلم براي ناتالي وود ميسوزد كه در اوج جواني و موفقيت سرش را به خاطر زيبارويان ديگر زير آب كردند. گرچه اگر حالا زنده بود در سن 73 سالگي چهرهاش تفاوت فاحشي با آن زمان كه زيبا و پر طراوت بود، داشت. چهرهاي كه با فيلم شورش بي دليل در كنار جيمز دين گل كرد و با فيلم شكوه علفزار الياكازان به اسكار دست يافت.
پدر و مادر او از مهاجران روسي بودند ولي خودش كه نام اصلياش ناتاليا زاخارنكو بود، در سانفرانسيسكو به دنيا آمده بود و كاليفرنيائي بود.
يادش بخير كه خاطرات دوران جواني ما بود…
روز چهارم
از ژاندارك
تا دختر مصري
حركت هاي سرنوشت ساز دختران و زناني كه در طول تاريخ در برابر حاكمان خودكامه قد علم كردند، و بتدريج كليه ديكتاتورها را به زانو درآوردند، هرگز نميتوان ازياد برد.
آنها در تاريخ شرق، غرب، خاورميانه، خاور دور و كشور خودمان ايران نامي جاودان دارند، و اين درحالي بود كه كليه جباران حاكم بر كشورها به آنها تهمت فحشا ميزدند و با همين اتهام نيز آنها را نابود و يا به آتش ميكشيدند.
ژاندارك يكي از اين زنان بود كه قرباني توطئه فرمانروايان حاكم بر فرانسه و كليسا شد و زنده زنده او را به جرم فحشا در آتش سوزاندند.اما 25 سال بعد كه فرانسه آزاد شد دادگاه ژاندارك را در شمار قديسين آورد.
در اين زمان هم شاهد هستيم كه در كشورهاي متعصب خاورميانه،دختران و زناني كه بدنبال آزاديهاي فردي و اجتماعي هستند، هدف اتهامات حاكم بر كشورشان قرار گرفتهاند و هر روز به بهانههاي عدم رعايت حجاب، لااباليگري و فحشا، تحقير و مجازات ميشوند.
در برابر چنين اتهامات ناجوانمردانهاي، دختران و زنان بيپناه دست به اقداماتي ميزنند كه گرچه عواقب بسيار سختي براي آنها دارد اما آنها را به مرز از خودگذشتگيهاي ژاندارك براي رسيدن به آزادي ميرساند.
نمونهاش عليا ماجده المهدي دختر بيست ساله مصري است كه با عرضه كردن اندام برهنه خود در فيس بوك، توئيتر و يوتيوب، انقلابي در خاورميانه و كشورهاي مسلمان نشين به وجود آورده كه حيرت انگيز است.او به خبرنگاراني كه درباره عمل قبيحانه اش سئوال كرده بودند پاسخ داده: عمل من قبيحانه است يا عمل سربازان مصري كه به دختران و زنان دستگير شده تجاوز ميكنند؟ اين من نيستم كه بايد شرمنده باشم بلكه دولت و ارتشيهاي مصري متجاوز بايد شرمنده باشند كه از سكوت زنان و دختران سوءاستفاده ميكنند.
اين دختر مصري همچنين گفت: من برهنه شدم تا نشان دهم كه هستم و ميخواهم براي هميشه باشم. چون در مصر و كشورهاي شبيه آن همه به زنان به عنوان وسيلههايي نگاه ميكنند كه براي لذت جويي آفريده شدهاند و در آنها ابدا نماد فكري وجود ندارد. بنابراين من ميخواهم باشم تا زنان و دختران ديگر هم باشند و براي هميشه هم بمانند. زيرا در مصر و كشورهاي مشابه آن كارهايي بدتر از برهنگي با زنان انجام ميدهند كه اين لكههاي ننگ را به مانند دختران و زناني كه در پارچههاي سياه پنهان ساختهاند، در زير چهرههاي ننگين خود پنهان كردهاند…
روز آخر
درخت آتش
دوستم كه براي چند روزي به كنار درياچه تاهو رفته بود تا نفسي تازه كند زنگ زد و بلافاصله از او پرسيدم:خوش گذشت؟
در پاسخ گفت: خوش به حال تو كه نيامدي. موقع برگشتن شاهد يك آتش سوزي مهيب بوديم كه طي آن چند خانه سوخت و به مزارع زيادي هم آسيب رسيد. او گفت ساكنان خانهها گريان خود را به جاده رسانده بودند تا از اتومبيلهاي عبوري كمك گيرند، و ما يك خانواده سه نفري را به خانه بستگانشان رسانديم كه تا رسيدن به آنجا دلمان از شنيدن دود شدن تمام هستي و خاطرات اين خانواده كه فرزند بزرگشان براي گردش به اروپا رفته، به درد آمد.
به دوستم گفتم: ديدي بي جهت نبود كه براي نيامدن با شما بهانه ميآوردم! چون اصلا حوصله ديدن چنين صحنههايي را ندارم…
دوستم با شنيدن آنچه كه گفتم قانع شد، اما حقيقش را بخواهيد خودم قانع نشدم. چون علت نرفتنم اقتصادي بود نه احساسي…
به هرحال بعد از قطع تلفن دوستم به سراغ خبرها رفتم و ديدم رينو در هواي باراني و مرطوب دچار آتش سوزي وحشتناكي شده كه طي آن يك نفر جان خود را از دست داده ، عدهاي سوخته و بستري شدهاند، 25خانه خاكستر شده و بيش از دو هزار هكتار مزارع درآتش سوخته است.
عكسي را كه ملاحظه ميكنيد درختي را در ميداني وسيع از آتش نشان ميدهد كه از تنه و شاخه هاي آن آتش زبانه ميكشد