1390-14

1390-13

سخن گفتن با پرویز صیاد دارای ویژگی هایی است، چون هنرمندی است که در همه زمینه ها تخصص و تجربه دارد. در نهایت سیاسی بودن، می تواند مردم را از ته دل بخنداند و خود نخندد صیاد اینروزها با هادی خرسندی،کار تازه ای را روی صحنه دارند. آنها به کالیفرنیای جنوبی آمده اند و اول فوریه در ویلشر روی صحنه هستند.
این مصاحبه را در جریان سفرش، در سرمای زیر صفردرجه شمال امریکا انجام دادیم.

***

•الان در کدام نقطه دنیا هستید؟
– ما در فاصله بین فلوریدا و تگزاس درحال رانندگی هستیم.
• نمایش وکار تازه شما روی صحنه رفته و چه در پیش دارید؟
– از هفته آخر نوامبر از واشنگتن دی سی شروع کردیم، در کانادا ماه دسامبر بود. چون ماه ژانویه سردتر میشد، ولی امسال از شانس بدما سرما زودتر شروع شد و ما خوردیم به طوفان و برف و کولاک. بهرحال از یخبندان گذشتیم وجان سالم بدر بردیم و حالا رسیدیم به هوای گرم و ملایم.
• حالا کجا را در پیش دارید؟
– بعد از تگزاس به کالیفرنیا می آئیم
• در چه تاریخی در کالیفرنیا برنامه دارید؟
– 25 ژانویه در سن دیاگو
26 ژانویه : ارواین
1 فوریه : ویلشرایبل تیاتر
وهفته بعدش میرویم به شمال کالیفرنیا
8 فوریه در سان فرانسیسکو درواقع سن فرانسیسکو پایان نمایش ما خواهد بود چون آقای خرسندی بخاطر شرایط خاصی که دارند باید به لندن بر گردند.
• چگونه برای تهیه بلیط با شما تماس بگیرند؟
– برای رزرو جا می توانند با اطلاعات عمومی 7878-887-818 ویا پرویز صیاد دات کام تماس بگیرند.
• من نیازی نمی بینم که شما و شخصیت هنری شما را به شنوندگان رادیو جوانان در سراسر دنیا معرفی کنم،چون شما از نادر استاد در رشته نمایش، سریال های مختلف، فیلمسازی و همه هنرها هستید، بجرات درتمام این سال ها، کمتر کسانی را سراغ داریم که در همه این زمینه ها تخصص داشته باشند و جالب این است که موفق هم باشند، و چون شما استاد و مستر این کار هستید و مثل مستر در ورزش و یا در دانشگاه و امیدوارم که قدر شما را جامعه ایرانی بدانند.
– از محبت شما سپاسگزارم، شما مرا شرمنده کردید که در همه زمینه ها مستر قلمداد می کنید، من در شرایطی هستم که هنوز احتیاج به آموختن دارم، زندگی در شرایطی است که  انسان احتیاج به آموختن دارد، همه اینها را که گفتید من مدیون حمایت های اشخاصی به مانند شما هستیم. من و هادی در شرایطی هستیم که باید بازنشسته شویم و دیگر قدرت  کار کردن رانداریم، باور کنید سرمائی که ما پشت سر گذاشتیم، فقط بخاطر حمایت مردم بود. ما شهر به شهر، سرما و یخبندان وطوفان وکوران را در آن شرایط دشوار رد کردیم. حتی بعضی شب ها آنها می گفتند که شما چطور به اینجا رسیدید، در بعضی نقاط حتی برنامه گذار ما که خود برنامه را گذاشته بود، نمی توانست سالن نمایش را پیدا کند، ولی با این وجود چقدر قوت بخش و انرژی زا بود که مردم می آمدند و سالن ها را پر می کردند و وقتی که شما می گوئید که ایکاش مردم قدر مرا بدانند، من و آقای خرسندی دیگر چه چیزی از این بیشتر از مردم می خواهیم؟
• بله درسته، من سالهای سال است که شاهد هستم، شما در صحنه هستید و مردم پشت شما ایستاده اند، دلیلش این است که شما همیشه انسانی صادق بوده اید و درکارتان احساس مسئولیت کرده اید، چه درزمینه ی کاری،جدی و یا سیاسی و اینکار سرمشقی برای دیگران بوده است. و اعتقاددارم که پرویز صیاد، با خلق صمد، این شخصیت منتقد و معترض در قالب یک دهاتی چه در گذشته و چه در شرایط امروز حرف های خودتان و اعتراض خود را از زبان این شخص زدید. با توجه به  تجربه ای که شما در گذشته و حالا دارید، آیا مردم می دانند که صمد فقط یک دهاتی ساده نیست و پشت چهره این شخصیت چه شخصیتی خوابیده است یا نه؟
– دلیل پایداری این شخصیت همین است، این ارتباط را با مردم برقرار می کند، شخصیت های نمایشی یک دوران کوتاه دارند، عمر موقتی دارند و این دوره ها سر میرسد و جای خودش را به شخصیت دیگری می دهد. دلیل این ماندگاری این است که توانسته است این رابطه حسی و عاطفی را با مردم برقرار کند و به همین دلیل  در هر زمانی تکراری است. اگر قرار بود، در این دوره هم حرف هائی بزند که به نظر مردم کهنه بیاید نام صمد ماندگار نیست. علتی که صمد این جایگاه را پیدا کرده در این است که او نشان نمی دهدکه دارد انتقاد می کند. مثل یک بچه ای است که معصومانه حرف هایش را میزند، مثل یک حس صادقانه  که اگر اشتباهی هم از او سر بزند، مثل این است که اشتباهی از یک کودک سرزده است شما که از اشتباه یک کودک که به خشم و خروش نمی آئید ومتوجه می شوید که او معصومانه این کار را کرده است، ولی اگر همان کار را یک آدم بزرگسال بکند می بیند که چقدر فرق می کند. شما این صداقت را در رفتار وگفتار صمد می بینید.

1390-12

• قبل از انقلاب، وقتی صمد می آمد و حرف میزد، خیلی از روشنفکرها کنجکاوانه گوش می دادند و روشنفکرهایی که به نمایش و فیلم ایرانی کاری نداشتند، با یک کنجکاوی خاصی به تماشای صمد می نشستند. در جمعی صحبت از این بود که چگونه پرویز صیاد جرات می کند که از زبان صمد این حرف ها را بزند، به دولت، نخست وزیر و غیره حرفهایش را راحت وآسوده بزند و بدون اینکه حتی لبخندی بزند، کارش را بکند و برود گوشه ای بنشیند. در میان مردم عادی دو نوع سلیقه پیدا میشد که عده ای می آمدند و می خندیدند وخیلی هم خوششان می آمد و میرفتند و شاید هم برایشان مسئله سیاسی بودن و انتقاد هم قابل لمس نبود، ولی آدم های تحصیلکرده، روشنفکر واهل تاتر خوب می فهمیدند. شما آن موقع با مسئله اعتراضی روبرو نبودید؟
– چرا با مسائلی روبرو بودیم، بهرحال 8 تا فیلم صمد ساخته شد که هرکدام از این ها خواصی دارند که تا بحال آنرا حفظ کرده اند. آن خاصیت که نشان دادن گوشه های کم و کاستی های آن جامعه روستایی که وقتی حرکت می کرد به سوی شهر بچشم می آمد، ولی حالت گزنده ای نداشت. بنظر می آمد که خیلی انتقادی است ولی بهرحال مسئولین سانسور می دیدند که یک چیزهای ناجوری دارد ولی نمی دانستند که آن چیزهای ناجور درکجا است، چه جمله ای بایدعوض کرد، فیلم های دیگری را که می ساختیم می گفتند که دیگر آن جمله را نباید بگوئید و این صحنه را حذف کنید. درمرود حرفهای تند و تیز صمد نمی دانستند چکار باید بکنند، در نتیجه در مرحله اول 8 فیلم توقیف شد و گفتند که ما نمی دانیم که با این فیلم ها چکار بکنیم و به نظرمان قابل نمایش نیست. من شکایت می کردم،به من بگوئید چه چیزی را باید عوض بکنم تا عوض بکنم. تا بالاخره می گفتند شورای عالی باید به این کار رسیدگی کند. شورای عالی متشکل میشود از معاونین وزارت خانه ها  و اشخاص عالیرتبه ای که توی شهربانی و یا ساواک بودند و به همین دلیل وقت کم می آوردند و ماهی یکبار تشکیل میشد و ممکن بود که یکی از آنها مریض باشد  و نیاید و ممکن بود که چندین ماه طول بکشد تا جواب منفی و یا مثبت بدهند و این فیلم ها به این سرنوشت دچار میشد، یکی از اعضای شورای ملی، مرحوم فرخ غفاری بود که بعدها برای من تعریف کرد که وقتی می آمدیم و می دیدیم، می خندیدیم و می گفتیم که اگر ما خندیدیم، پس بگذار مردم هم بیایند ببینند و بخندند، اگر یکی از اعضای شورا می خندید، می توانست بقیه را متقاعد بکند که این فیلم خنده دار است. صمد درد جامعه بود، انعکاس عکس العمل طبیعی آدم هایی نسبت به رفتار ناجور مامورین نسبت به روستائیان و چون صمد رفتار و حرکات، زبان شیرین وحرکات معصومانه داشت زیاد زننده نبود.
• در سال های اخیر نمایشنامه های زیادی بر روی کار آمدند و بعضی ها اصرار داشتند که با حرکاتی، حتی با فحش رکیک و حرف های زننده مردم را بخندانند وتمام زورشان و فشارشان را بکار می گرفتند که از مرز اخلاق و منطق بگذرند بنظر شما آیا این سقوط تاتر در طی این سالها از جانب این آدم ها نبوده است؟
– شما اگر به جامعه غیر ایرانی هم نگاه کنید، همین وضعیت برقرار است، بعضی از کارها در زمینه کمدی و طنز تا حدی سقوط می کند و همین طور می بینیم که روی صحنه حرف زننده و زشت زده میشود. این کارها باید در سطحی سنجیده شودکه بایدسنجیده شد و نباید آنها را در سطح تاترهای متعالی و سطح سنگینی مقایسه کرد. متاسفانه اشکالی که در جامعه ما وجود دارد چه در اینجا و چه در ایران وحتی طی سالهای قبل، این است که همه را می ریختند در یک دیگ و همه را با هم مقایسه می کردند، درحالیکه سبک ها مختلف است این آگاهی را مردم می توانند به همدیگر بدهند ولی متاسفانه به خاطر پراکندگی نمی شود گفت که چه کاری و یا سبکی ارزش دارد یا ندارد. عده ای بخاطر اینکه پول در بیاورند به ساده ترین شکل متوسل می شوند وآن خنداندن مردم است، همه آن حرف های پیش پا افتاده و رکیک است که رد و بدل می شود ولی بعضی ها هستندکه کارکشته تر هستند و کار را یاد گرفته اند و امروز می دانند در چه سطحی باید حرکت بکنند که پائین نیایند وسقوط نکنند و این تشخیص و آگاهی مردم است که چه کاری را بروند و چه کاری را نروند.
• می بینم که خود شما صبورانه می آئید و بعضی از کارها را نگاه می کنید و خیلی آرام هم از سالن بیرون میروید، بعضی ها انتظار دارند که شما درباره این ها حرف بزنید ولی هیچ صحبتی درباره آن ها نمی کنید؟
– فکر می کنید من مفتش امورفرهنگی وهنری هستم؟ من که منتقد نیستم، شما روزنامه نگاران هستید که این مشغله و آگاهی را دارید، در تمام کشورها که نگاه می کنیم، یک قشری از روزنامه نگاران در زمینه فرهنگی وهنری نویسنده، کارگردان یا بازیگر نیستند ولی منتقد هستند، من وقتی که میروم وکار همکارانم را می بینم به عنوان یک کارگردان و یک بازیگر نمی خواهم خرده گیری های بیجا بگیرم و یا نخواهم که آنها موفق باشند، همه اینها باعث میشودکه بگویند من از حسادتم دارم آن حرفها را میزنم. آدم های ژورنالیست به مانند شما بیایند و ببینند و به آنها یادآوری کنند و بگوئید که خطاهای آنها چه است. این وعده و وعید نیست، این وظیفه من نیست. وقتی بدیدن یک تاتر میروم به عنوان یک تماشاگر میروم یا لذت می برم و یا نمی برم.
• شما از اولین کسانی هستیدکه در این دوران هجرت کوچ، نمایشات بسیاری را بر روی صحنه بردید شاهد نمایش محاکمه سینما رکس بودیم، یا فالگوش یا خر و هر کدام از آنها یک قالب خاص داشتند و حرفهای بسیار جدی ومهمی را عنوان کردند، حتی آدم های سیاسی که عقاید مختلفی هم داشتند بدیدن این نمایش ها آمدند و تعریف هم کردند. چرا شما اصولا دست به آن نوع کار کشیدیدوعکس العمل های مردم دراین سالها چه بوده است؟
– بعضی از آن کارها که در آن زمان اجرا شد با استقبال تماشاگر مواجه شد و بعضی ها نشد، ولی احساس مسئولیت و اینکه این کار باید انجام بشود، مرا واداشت که آن کارها را بکنم، نیت نبود که مردم بیایند و یا نیایند چون هدف فرهنگی دیگری در میان بود، محاکمه سینما رکس با اینکه یک نمایش پرآوازه ای بود که با گروه 10 تا 12 نفره ما به سفر می رفتیم و من واقعا نمی توانستم هزینه های  سفرمان را تامین کنم ولی عشق به آن کار و احساس مسئولیت من وهمکارانم را وادار کردکه بدنبال این کار باشیم و درآمد را اصول کار قرار ندهیم، ولی بهرحال آن کار را انجام دادیم، ولی تجربه من درکار سینما نشان داده است که اگر من بخواهم حرفم را در یک سطح گسترده تری با هموطنان ایرانی خود در میان بگذارم، باید با سرگرمی همراه باشد و آنها ساعات خوشی را داشته باشند ومن نمی توانم انتظار زیادی داشته باشم، به جز آنهایی که واقعا به کلمه واقعی به تاتر علاقه بسیار جدی داشته باشند و می آیند و حمایت می کنند و آنها تعدادشان اندک است ولی این اندک تماشاگر خودش راه را به من نشان می دهد که از چه راهی باید جلوبروم و وقتی که نمایشی میگذارم وکسی بدیدنش نمی آید، این نشان میدهد که من مخاطب کافی برای اینکار ندارم و بنابراین باید آن کاری را انتخاب بکنم که مخاطب کافی داشته باشد که بتواند هزینه های اینکار را هموار بکند و زندگیم را تامین بکند. من درآمد دیگری بجز این نمایشات ندارم، تجربه نشان داده است که همانطور که در قالب صمد حرفهایم موثر واقع شده ، ماندگارتر بوده، بیشتر دیده شده و مسلما هرچقدر که بیشتر دیده بشود، همان پیام وحرفی را که داریم با شنونده پیدا کرده است.
• شما به عنوان یک هنرمند بسیار با تجربه در اینکار، در طی سالهای گذشته، چه نمایشی از دیگران دیده اید که پسندیده اید؟
– اغلب کارهای همکارانم را دیده ام، یکی از کارهایی که در این چند ساله انجام شده است و به دل من نشسته است، کار شاهرخ مشکین قلم، اثری از ایرج میرزا که یادم نمی آید کسی در ایران بر روی صحنه آورده باشد، بسیار خوب بازی کردند و آن نمایش را پسندیدم، متاسفانه همچنین کارهایی خیلی کم است، نیلوفر بیضایی کار خوب کرده است بهرام بیضایی کار خیلی درخشانی انجام داد و درواقع برگ فراموش شده زندگی ما را دوباره زنده کرده است والبته کارهایی که با همکاران خوبم انجام دادیم.
• یکی از کسانی که با شما همکاری داشت وحالا خود شخصا کارهای خوبی را ارائه میدهد، هوشنگ توزیع است، آیا کارهایش رامی بینید؟
– بله کارهای هوشنگ توزیع را دیده ام،کارهایش خوب و دلنشین است، خودکارش وبازیگریش حرف ندارد، من عقیده دارم کارهایی که در اینجا اجرا می کنیم باید نشان دهنده دوره ای باشد که ما در خارج از کشور در آن دوره زندگی می کنیم و پشت سر می گذاریم، هموطنان ایرانی ما در این کار سینمایی که می کنند، شاید نتوانند بدلیل شرایط خاص سانسور بیانگر، توضیح گر و روایتگر دوره خود باشند، ولی ما که در خارج از کشور هستیم امکان این را داریم، به نظر من این یک وظیفه تاریخی است.