1322-46

1562-45

1562-46

قصه فیلم «کشتی گیرامریکایی» قصه بسیاری از نوجوانان و جوانان ایرانی است که در بحبوبه گروگان گیری به امریکا آمدند و با عکس العمل های منفی، خشونت آمیز و دور از انتظار روبرو شدند، بسیاری دچار سرگشتگی ها، افسردگی و انزوا و حتی چند نفری تا پای خودکشی رفتند ولی گروهی نیز مقاومت کردند و پایداری نشان دادند و حقانیت خود را بعنوان یک ایرانی آمده از یک تاریخ کهن و فرهنگ غنی ثابت نمودند.
علی افشار که درواقع قصه خود را بازگو می کند، از حدود 10 سال پیش این قصه را برای فیلم آماده کرده بود و او که یکی از قهرمانان اتومبیلرانی است درجریان مسابقات با الکس ران ارایولو آشنا میشود و از همان زمان درباره کارگردانی فیلم با او حرف میزند، همین ارتباطات با دیگر بازیگران و تهیه کنندگان فیلم ادامه می یابد و فورست و شارلوت لوکس تهیه کننده فیلم میشوند و سرانجام فیلم با گزینش بازیگران اصلی، جلوی دوربین میرود.
علی افشار از میان دهها بازیگر جوان سرانجام جورج کوستوروس یونانی الاصل را برمی گزیند و چند بازیگر معروف و حرفه ای را، فیلم در اصل قصه یک نوجوان پناهنده ایرانی است که در بحرانی ترین زمان سیاسی برای ایرانیان وارد امریکا میشود. «علی جهانی» این نوجوان از راه رسیده، در پناه دایی خود (علی افشار) می کوشد تا خود را با فضای جدید وفق بدهد ولی در اولین روزهای ورود به مدرسه با واکنش ها و درگیریهایی روبرو میشود، او می اندیشد تنها در عرصه ورزش می تواند خود را ثابت کند و براثر اتفاق وارد ورزش کشتی میشود و با بهره از توانایی ها و تجربیات دایی خود و بکارگیری ورزش های سنتی و دراصل کشتی سبک پهلوانی، خیلی زود خود را در میدان مسابقات نشان میدهد. حتی در زمان پیروزیها هم علی تنها و بی پناه جلوه می کند گرچه دو سه نفری نسبت به او مهرنشان میدهند و مربی کشتی او پلایر(ویلیام فیشنر) از سویی، دایی اش (علی افشار) از سوی دیگر و یک همکلاسی مهربانش کریستا (لیا ماریا) اورا به جلو هل می دهند. علی کم کم مورد توجه قرار می گیرد و سرانجام روزی که ژاکت مخصوص ورزشی مدرسه را به تن میکند احساس میکند به جمع آنها پذیرفته شده است و بعنوان یک کشتی گیر امریکایی در صحنه ها، به پیروزی میرسد.
بازی هنرمندانی چون «جان وت» در نقش رئیس دبیرستان، ویلیام فیشنر(مربی) و علی افشار نرم و قابل انعطاف است. بازی جورج قهرمان اصلی فیلم در بعضی صحنه ها بسیار طبیعی است و کمتر کسی فکر می کند که او ایرانی نیست. روش علی افشار برای اثبات ارزش های شخصیتی وانسانی یک جوان ایرانی و مقاومت و پایداری او در برابر ضربات سنگین ضد ایرانی قابل ستایش است، افشار که زاده یک خانواده هنرمند و فرهنگی است، پدر تحصیلکرده و مادرسرشناس زنده یاد هدیه (لیلا کسری) شاعر نامدار، همه نگاهش به سرزمین مادری اش ایران است، نگاهش به فرهنگ و اخلاق و تاریخ ایران است. او کوشیده در این فیلم، چهره قهرمانی از یک نماینده نسل جوان ایرانی نشان بدهد و برخلاف این همه سال که متاسفانه ایرانیان منفی و تروریست معرفی شدند، با این فیلم، چهره واقعی ایرانیان را به نمایش می گذارد.
فیلم با موزیک بسیار زیبایی با صدای اندی وشینی که با خود قصه ای دارد رنگ می گیرد و بجرأت یکی از بهترین کارهای اندی و شینی بحساب می آیدو به صحنه های فیلم احساس دیگری می بخشد.
نمایش فیلم نباید در یک شب، یک هفته خلاصه بشود، فیلم باید ماهها روی اکران باشد، چون حتی امریکایی ها هم از فیلم استقبال کردند.

1562-47

1562-48

1562-49

1562-50

1562-51