JavanannaghdFilm1293-01

مروري بر فيلم:John Carter
‌كارگردان:  اندرو استانتون
بازيگران:  تيلركيش– لين كالينز– دومنيك وست و ويلم دفو

فرح شكوهي

JavanannaghdFilm1293-04

با برداشت از كتاب ادگار رايس بوروز،  فيلم جان كارتر ساخته شده است،  فيلمي كه قصه يك قهرمان زميني است، كه به يك جنگجوي فضايي مبدل ميشود. جـنـگـجويي كه بديدار يك شـاهـزاده مـريـخـي مـيـرود. ماجرايي كه صدها سال پيش رخ ميدهد،  درحاليكه قهرمان فيلم بيشتر به يك قهرمان عاشق شـبيه است تا يك جنگجوي قهار!JavanannaghdFilm1293-05
اينروزها صحبت از اين است كه با كناره گيري بردپيت از نقش هاي قهرماني چون >تروي< فيلمسازان ميكوشند تيلر كيش را جايگزين او كنند، او  نه تنها در همين فيلم،  بلكه در دو فيلم ا~يندهاش نيز تقريبا به قالب شخصيتهاي بردپيت فرو ميرود.
از حق نگذريم بردپيت بازيگري است توانا، با سابقه حداقل30‌ ساله درسينما، حالا تيلر كيش چگونه بتواند جاي او را بگيرد جاي بحث و سئوال دارد.
نويسنده داستان فيلم،  اصولا قصه هاي خود را با آميختگي گذ ‌شته و حال مي‌نويسد، چون داستان هاي قبلي اش چون
The League of Extraordinary‌ با همين چارچوب است و مسلما ساختار فيلم ها براساس آن مي‌تواند خوب باشد،  همانگونه كه جان كارتر تماشاگررا تا آخر مي‌برد، ولي حوادث فيلم با توجه به جابجاييها، يك دست بودن خود را از دست ميدهد.
حضور موجودات مريخي 4‌ دست و دو پا،  قالب هميشگي  اين گونه فيلم ها را مي‌شكند و صداي ويلم دفو در نقش رهبر آنها حال و هواي ديگري به آنها ميدهد و تماشاگر را از تجسم كارتوني فيلم در مي‌آورد. اسپشيال افكت ها،  اديت ها، هماهنگي بازيگران واقعي و افكت هاي ديجيتالي، ماهرانه تنظيم شده و تماشاگر فيلم را در چهارچوب واقعي تري مي‌بيند.
تيلر در نقش جان كارتر،  آن قدرت وخشونت و ظاهرا جنگ طلب و خونريز را ندارد،  او مي‌تواند بيشتر با چنين ظاهري در نقش قهرمان هاي تاريخي عاشق پيشه ظاهر شود،  كه تنها براي بدست آوردن عشق خود بجنگد،  نه براي حفظ يك كره آسماني!
نحوه نگاه، برخورد، ميميكهاي صورت تيلر بـراي يك جنگجوي فضايي ساخته نشده است،  البته نسل جوان فيلم را تا حدي پسنديده ولي درهاي چنين نقشهايي اصولا براي تيلر بسته ميشود چون در قالب او نمي‌گنجد

مروري بر فيلم:A THOUSANDS  WORDS‌
‌كارگردان:بريان رابينز
بازيگران: ادي مورفي– كليف كرتيس

JavanannaghdFilm1293-02

.ادي مورفي در نقش جك مك كال، يك ايجنت پرحرف وخستگي ناپذير، همه لحظات فيلم را تا آخر بقولي ديدني پيش مي‌برد. او به هيچ بازيگري امان نميدهد، بـا وجـود تـكـيـه فيلم بروي شخصيت دكترسينجا (كليف كرتيس) ادي او راهم تحت تاثير قرار ميدهد.
جك مك كال يك ايجنت انتشار و تبليغ درباره كتاب هاي نويسندگان معروف و در ضمن جوان است، كه بطور لاينقطع حرف ميزند. او مسلسل وار بدون توقف و با بافتن قصه هاي عجيب، مي‌كوشد تا به هدف خود برسد در همين مسير با دكتر سينجا نويسنده و فيلسوف هندي تبار بر ميخورد،  كه طرفداران بسياري دارد و در فضايي روحاني زندگي ميكند و درست روزي كه جك قرارداد كتاب او را مي‌بندد، در بازگشت به خانه اش ناگهان طبيعت درختي را در ميان حياط او مي‌روياند، درختي كه شبيه درختي در فضاي روحاني دكتر سينجا است.JavanannaghdFilm1293-03
اين درخت سرنوشت جك را در دست دارد، در واقع شيشه عمر اوست، چون با افتادن هر برگي از درخت، از دوران زندگي جك كم مي‌شود وبقولي او عمر خود را مي‌بازد و اگر حرفهايش تند و توهين آميز باشد،  سبب ريزش بيشتر برگها ميگردد يعني اگر روزي همه برگهاي درخت بريزد،  او مي‌ميرد!
جك پرحرف و پرجنب و جوش، حالا با بزرگترين بن بست زندگي خود روبروست او حتي نمي‌تواند با مادر  بيمار خود حرف بزند،  احساسات دروني خود را به همسرش ابراز كند،  با همكاران خود سخن بگويد، در برابر هر ضربه اي حق اعتراض و فرياد ندارد!
فيلم نشان ميدهد كه نقش سخن گفتن و ارتباطات اينگونه،  مي‌تواند هم زندگي ساز و مثبت باشد و هم ويرانگر و منفي.گاه چند جمله زيبا و دلنشين،  يك زندگي را نجات ميدهد و گاه چند كلمه ناهنجار،  همه روابط را به هم ميريزد.
فيلم سوژه تازه اي دارد ولي استحكام كافي را تا پايان با خود ندارد، در فيلم بجز خود ادي مورفي و بعد هم كليف كرتيس، بازيگر  ديگري جاي خودنمايي ندارد، فيلم با وجود  بعضي صحنه هاي دلنشين و خنده دار،  آنچنان خنده‌اي كه انتظار ميرفت از تماشاگر نمي‌گيرد.