1376-65

بزرگمردی در شمال کالیفرنیا درگذشت
 که به ویولن نوازی ایرانی توان تازه ای بخشید

1376-62

استاد محمود ذوالفنون یکی دیگر از نادره مردان قلمرو موسیقی کلاسیک ایران درگذشت او در سال 1299 در آباده ی استان فارس زاده شد پدرش – حبیب ذوالفنون تار می نواخت و شهرت و آوازه وهنرجویانی بسیار داشت لاجرم محمود از کودکی (هشت سالگی) با موسیقی آشنایی می یابد بزرگتر که می شود جاذبه ی ویولن او را جذب می کند و به این ساز گرایشی عاشقانه می یابد درنتیجه او که از نوجوانی به چم و خم و راز ورمز ویولن آشنایی می یابد بیست ساله بودکه از آباده به شیراز می رود ونزد یک شهروند لهستانی که ویولن نوازی پرتوان بود با تکنیک سنجیده و آگاهانه ویولن آشنا میشود اما عشق او به نوازندگی ویولن شور بیشتر او را به فراگیری بیشتر این ساز محبوب جوانهای آن روز بر می انگیزد از اینرو یک سال بعد به تهران می رود و به کلاس استاد صبا آموزگار توانمند سازهای گوناگون و از جمله ویولن راه می یابد و شوق و ذوق روز افزون او به یادگیری ساز ویولن سه سال بعد او را به نوازنده ای قابل تبدیل می کند اما کنجکاوی او برای نوازندگی ماهرانه تر او را به مکتب استادان ویولن رهنمون می شود از آن جمله روبیک گریگوریان موسیقدان نوآور و پیشرو موسیقی بود که به ریاست هنرستان موسیقی هم ارتقاء می یابد با تکنیک غربی نوازندگی ویولن آشنایی می یابد در سال 1323 استاد زنده یاد روح الله خالقی انجمن موسیقی ملی را بنیاد می گذارد که ارکستری تشکیل میدهد که محمود ذوالفنون از اعضاء برجسته آن بود در سال 1338 انجمن موسیقی جای خود را به هنرستان ملی موسیقی می سپرد که باز هم ذوالفنون از پیوستگان اصلی آن بود او در ارکستر هنرستان ویولن می نواخت و از مکتب استادان باز هم می آموخت تا سال 1352 که به بازنشستگی نایل می شود اینک توانایی او در نوازندگی موسیقی و فوت وفن و تکنیک آن به جائی رسیده بود که استاد صبا در سال های پایانی عمر اداره ی کلاس های خود را به او می سپارد  واو را به «ویولن فنون» ملقب می کند. ذوالفنون پس از صبا کلاس مستقلی دایر می کند که به تدریس و تحقیق می  پردازد و درتالیف و انتشار کتاب های ویولن هنرستان موسیقی با استاد خالقی همکاری می کند وی تا روزی که درایران بود در ارکسترهای رادیو نوازندگی می کرد تا سال 55 که با خانواده به امریکا مهاجرت می کند و در شمال کالیفرنیا رحل اقامت می افکند اما مگر می تواند رابطه ی مهرآمیزش را با ساز قطع کند از اینرو در اینجا نیز کلاسی دایر می کند که با مهاجرت روز افزون ایرانیان هر روز بر شمار هنرجویانش افزوده میشود او تا سالهای پایانی عمربه  تدریس و آموزش و نوازندگی ادامه می دهد. خانواده ای شایسته دارد:
همسر گرامی وخردمند او در کنارش با مهر وعشقی وافر یاری اش می دهد و کتابی خواندنی و مستند درشرح احوال او و شخصیت بارزش به رشته ی تحریر کشیده است جمله فرزندانش موسیقیدان هستند و امین ذوالفنون یکی از مدیران فیسبوک در موسیقی وشخصیتی پرآوازه است.
یاد و یادگارهای استاد زنده یاد محمود ذوالفنون جاودانه گرامی باد.

یک تصادف عجیب

دو صفحه نوشتار دکتر نوشیروان کیهان زاده دوست دیرین و روزنامه نگار صاحب شیوه ی پیشکسوت را هر هفته میخوانم که بعض مطالب آن تازه وبدیع وتامل برانگیز است این هفته در جوانان که متن گزارشی از کنفرانس «تداوم میراث دکتر مصدق در آیندگان» و «نامگذاری نخستین تالار دانشگاهی به نام دکتر مصدق» در دانشگاه «نورت ایسترن ایلینوی» را نوشتم به این مهم استناد کردم که نقش کارساز دکتر مصدق فقط در رهبری جنبش ملی شدن صنعت نفت نبود (که خود یک حادثه ی مهم تاریخی است) بل او نماد مجسم انقلاب مشروطه و مظهر آرمان های ملی ملت و میهن ما بود که ازچهارده سالگی به مبارزه با بیگانه به ویژه انگلیس و عوامل داخلی آن پرداخت زیرا چهارده ساله بود که پدرش درگذشت و او بنا بر سنت آن سال ها جانشین پدر می شود و به عنوان مستوفی در بخش مالیات اشتغال می ورزد و حدود ده سال خدمت می کند. و از آن تاریخ تا دم مرگ بدون وقفه به مبارزه با بیگانه به ویژه انگلیس ها می پردازد درواقع او صدای در سینه نهفته ی ملت مظلوم و ستمدیده ی ایران در طول دهه ها بود و از نوجوانی می کوشید تا آرمان های انقلاب مشروطه را احیا کند و زنده نگه دارد.
و عجیب این که در همین شماره ی جوانان دکتر کیهانی زاده نوشتاری دارد در باره ی مصوبه ی دولت درباره ی کتابی کردن ظلم های انگلستان به ایران و ایرانی» او نوشته است«در روز 23 مهرماه 1331 شورای وزیران وقت ایران به ریاست محمد مصدق1376-63 تصویب کرد که برای آگاهی ایرانیان از مظالم انگلستان در میهن شان عملیات و اقدامات دیپلمات ها، عوامل و کنسولگری های آن دولت درایران و به ویژه از آغاز قرن بیستم تا ملی شدن صنعت نفت به صورت یک کتاب منتشر شود و همه ی اسناد و تصاویر موجود در اختیار مولفان کتاب قرار گیرد و نسخه هایی از این کتاب به کتابخانه های عمومی و کتابخانه های مدارس،معلمان کشور، روزنامه نگاران و کارکنان دولت داده شود شورای وزیران ایران در مصوبه ی خود تاکید کرده بود که این کتاب باید به گونه ای نوشته وتنظیم شود که مورد استناد پژوهشگران خارجی قرار گیرد تا جهانیان را از مداخلات انگلستان در ایران و به قهقراه فرستادن این ملت و درعقب ماندگی نگهداشتن آن آگاه گرداند»
و باز تصادف عجیبی است که من در همین شماره که نوشیروان زاده به این مهم استناد کرده درباره ی کتاب «قحطی بزرگ» نوشته که دکتر محمدقلی مجد آنرا به انگلیسی به رشته ی تحریر کشیده و محمدکریمی کتاب را ترجمه کرده است کتاب قحطی بزرگی را توصیف میکند به شهادت آمار و ارقام و گزارش ها و اسناد و مدارک رسمی وزارت خارجه ایالات متحده درباره تصرف بخش های وسیعی از خاک ایران در جنوب غرب ایران – خوزستان- در نوامبر 1914 و اشغال بوشهر در 1915  و تاسیس پلیس شرق ایران. تهاجم تمام عیار انگلیسی ها واشغال بخش های گسترده ای از خاک ایران تا ژوئیه 1918 ایران به بزرگترین فاجعه ی تاریخ خود یعنی قحطی بزرگی در سالهای 1919-1917 دچار شد که حدود نیمی از جمعیت کشور تلف شدند.
ایران هنگامی بزرگترین فاجعه را تحمل می کرد که در اشغال نظامی انگلیس بود که انگلیس نه تنها برای کاستن از شدت قحطی کاری انجام نداد بل با خرید گسترده غله و مواد غذایی در ایران و ممانعت از ورود غذا از ایالات متحده و اتخاذ سیاست های مالی از جمله نپرداختن درآمدهای نفت به ایران قحطی را شدت بخشید این اقدام را می توان با اطمینان مصداق عینی جنایت علیه بشریت تلقی کرد. ایران بزرگترین قربانی جنگ جهانی اول بوده از بدترین نسل کشی های دوره ی معاصر لطمه دیده است که بدون درک آنچه در 1919-1917 برسر ایران آمده نمی توان تاریخ معاصر ایران را دریافت».

یادی از امیرقلی امینی روزنامه نگار پیشکسوت معاصر

این روزها فرصتی یافته ام تا با آقای فریبرز امینی مقیم واشنگتن که به لوس آنجلس آمده بود گفتگویی تلویزیونی کنم او فرزند زنده یاد امیرقلی امینی است که از شخصیت های بارز اصفهان (وایران) بود او که از دو پا محروم بود از روزنامه نگاران پیشکسوت ایران بود که ابتدا در سالهای بعد از مشروطیت روزنامه ی اخگر را چاپ و نشر میکردکه از روزنامه های معروف روزگارخود بود، بعد از توقف اخگر امینی به چاپ و نشر روزنامه ی اصفهان پرداخت ومدیریت و سردبیری آنرا عهده دار بوداصفهان یک نشریه ملی بود با شمارگان (تیراژ) گسترده. او همچنین ریاست انجمن شهر اصفهان را داشت و موسس شیروخورشید اصفهان بود مرد مبارز و شجاع بود و مقاله های او خواننده های بیشمار داشت. شرح زندگانی و کارنامه ی مبارزاتی او در «زندگینامه های جهانی» منعکس شده است. اما کار برجسته و به یاد مانده ی او چاپ و نشر دو جلد کتاب «امثال و حکم» است که کتابهایی جامع و راهگشاست واز نخستین آثار تحقیقی بدیعی که در قلمرو امثال و حکم به چاپ رسیده.
آقای فریبرز امینی یک DVD از امیرقلی امینی تدارک دیده  که حاوی دوره های کامل اخگر و اصفهان است وهمچنین مصاحبه ای که با او به عمل آمده و او شرحی از زندگی خود و کارنامه ی مبارزاتی اش را با توانمندی بیان می کند. این DVD همراه با نسخه هایی است که درجلسه گرامیداشت یاد و یادگارهای او برگزار شده است که از جمله سخنران های این مجلس استاد باستانی پاریزی و دکتر ساسان سپتا و … بوده اند.
در آینده نزدیک هم در جوانان وهم در رادیوی بین المللی جوانان با آقای فریبرز امینی گفتگوهایی انجام می گیرد.

1376-64