1409-80

1409-78

وادی پنجم – وادی توحید

بعد از وادی بی نیازی، سالک و جستجوگر و رهرو حقیقت وارد وادی پنجم یا واحد توحید و یگانگی می شود.
دراین جایگاه رهرو راه حق همه را یکی بیند و به این نکته پی می برد که تمام هستی چهره های گوناگون و متنوع یک ذات است. مانند آینه هایی که از جهات مختلف یک صورت را نشان دهند.
من براین باورم که این یگانگی عرفانی را اگر بخواهیم با علوم جدید و دانشهای نوین پیوند دهیم بدینگونه زیرین باشد.
ما اگر وجود هر موجود وانسان و پس از آن درختان وگیاهان و سپس اشیاء و عناصر را بشکافیم، مشاهده خواهیم کرد که ساختمانی شبیه به هم دارند و از یک سری اتم منتهی به اشکال متنوع ظاهر شده اند.
در مورد انسان و یا حیوان می توان گفت که تمام اعضاء و بافت های بدن از ترکیب تعدادی عنصر اولیه مانند کربن، ازت، کلسیم، سدیم، کلرو اکسیژن و پتاسیم و مس و گوگرد و هیدروژن وغیره بوجود آمده اند. در یک صورت هنگامی که عنصر کلر و سدیم با هم ترکیب شدند ملکول کلرورسدیم یا نمک را می سازند یا ترکیب هیدروژن و اکسیژن آب را می سازد. و سپس اگر ملکول آب و نمک با هم بیامیزند، محلول آب نمک ساخته می شود.
بدن انسان و سایر موجودات زنده از سلول تشکیل شده است. سلول ها در بافتهای مختلف مانند ماهیچه، استخوان، اعصاب و غیره صورتها و شکل های مختلفی متناسب با محیط کار خویش می گیرند ولی اساس زندگی و رشد و تکثیر و تغذیه آنها باز به یک گونه است.
مثلا اکسیژن و مواد غذایی را از سلولهای خونی می گیرند وگاز کربنیک یا  CO2 یعنی ملکول کربن واکسیژن را پس میدهند. و سلول دارای یک هسته می باشد که در داخل مایع سلولی یا سیتوپلاسم شناور است. هسته سلول مانند مغز عمل می کند و زندگی سلول را متناسب با شرایط محیطی آن وفق می دهد دیواره یا غشاء سلول به برخی از مواد مورد احتیاج چون اکسیژن و شکر و مواد غذایی اجازه ورود به داخل سلول را میدهد و مواد زائد را اجازه خروج و اما مواد اولیه سازنده همه سلولها چه جانوران و چه نباتات یا گیاهان یکی است یعنی ترکیبی متناسب از عناصر اولیه جدول مندلیف است. جمادات و اشیاء شامل اتمها و ملکولهایی هستند که عملا فعال و زنده نیستند ولی هرگاه وارد بدن و یا سلول یک موجود زنده بشوند در زندگی اومشارکت کرده وزنده و فعال می گردند.
بدینگونه می توان گفت که پایه زندگی به هرگونه و در هر کجا از جهان هستی چه در روی زمین و کهکشان راه شیری یا کهکشان اوریون که مجاور ماست و چه در روی شهابهای آسمانی، اتم می باشد. البته همه میدانید که اتم دارای یک هسته (پروتون ونوترون) و تعدادی الکترون که در مدارها یا مدارهای مختلف می چرخند می باشند. شکل و وزن ملکولی و تعداد پروتونها و نوترونها والکترونها و مدارهای الکتریکی، جنس اتم را مشخص می کند. دانشمندان و اخترشناسان به این نکته واقف شده اند که همه اتمها از اتمهای (مادر) و اولیه هیدروژن و هلیم بوجود آمده اند.
اگر دنباله این رشته را تا انفجار بزرگ و اولیه یا بیگ بنگ ادامه دهیم به اجزاء سازنده اتم چون کوارکها خواهیم رسید.

1409-79

بنابراین از نظر علمی و به زبان ساده می توانیم بیان کنیم که همه هستی بدانگونه که ما مشاهده و تحقیق کرده ایم از یک نقطه و از تعدادی ذره مشخص اتمی ونهایتا اتم های اولیه تشکیل شده است. و ترکیب این اجزاء و ذره ها وعناصر است که اشکال مختلف وموجود در جهان هستی را بوجود می آورد. توحید و یگانگی را از نظر علم شاید بتوان بدینگونه بیان کرد. اما عطار بدون داشتن و دانستن علوم جدید در قرنهای گذشته به چنین نتیجه ای اما از زاویه دید دیگری رسیده بود و فرمود:
بعد از این وادی توحید آیدت
منزل تفرید و تجرید آیدت
گر بسی بینی عدد گر اندکی
آن یکی باشد در این ره در یکی
چون بسی باشد یک اندر یک مرام
آن یک اندر یک، یکی باشد تمام
منظور عطار این است که هرچند مرتبه که عدد یک را در یک ضرب کنی باز جواب همان عدد یک خواهد بود.
چون برونست از احد وین از عدد
از ازل قطع نظر کن وز ابد
چون ازل گم شد،ابد هم جاودان
هر دو را کی هیچ مانده درمیان
چون همه هیچی بود هیچ این همه
کی بود دو اصل جز پیچ این همه
عطار بیان می دارد… حال که به این نتیجه رسیدی که یگانگی کلی درجهان وجود دارد و دومی و سومی وجود ندارد، صورت عملی آن از برای تواین است که دست از ملیت و خودخواهی برداری و خود را قطره ای ، نه که کل دریای هستی ببینی و درک کنی که هم چنانکه لخت وعور و بدون لباس و ثروت و مکنت و مقام و شهرت بدنیا آمده، به همانگونه وبدون مال و منال دنیوی از جهان خواهی رفت.
نکته … از نظر علم می توان گفت که وجود یک موجود پس از مرگ هم چنان در جهان ولی به اشکال دیگر باقی می ماند. اعضاء وبافتهای موجود پس از مردن به سبب نرسیدن مواد غذایی واکسیژن نمی توانند فعالیت کنند و ساعتی بعد، دیواره سلولها ورم می کند و پاره می شود و تمام تمام درونی بیرون می ریزند، هسته سلول صورت بهم پیوسته و فعالش را از دست میدهد و نهایت اینکه همه بافتها به ملکولهای سازنده اولیه چون آب ونمک و  CO2 و غیره تجزیه می شوند واندکی بعد همین ملکولها هم از بین رفته و بطور نمونه آب به اکسیژن وهیدروژن ونمک به کلر و سدیم تجزیه شده و پس از چندی برای مرتبه دیگر وارد دایره چرخش هستی به اشکال جدیدی می شوند. بعضی از این بافتها و مواد را مورچه وسوسک ممکن است بخورند و خود چندی بعد طعمه موش گردند. و یا گیاهی بر روی این توده بدون زندگی وحیات سبز شود و بافتهایش باتغذیه مواد آماده ولی بی جان رشد کنند وحیات نباتی وگیاهی بار دیگر آغاز گردد و چه بسا در پس چند گردش و دوره دیگر وارد حیات وزندگی انسان دیگری گردند و این سیکل هستی (دایره) هم چنان ادامه پیدا کند.
از این روست که هندوها اعتقاد به حیات مجدد دارند و میگویند که انسان پس از مرگ بار دیگر بر روی زمین رجعت می کند و در صورتهای مختلف برحسب کارهای زمان زندگی ظاهر میشود. اگر کارهای خوبی داشته باشد در جسم برهمن واگر کارهای پائین تری داشته باشد ممکن است به چهره حیوانات دیگر چون گاو و موش و میمون بازگردد البته می توان گفت شاید کنه ومبنای این عقیده درست باشد ولی صورت وچگونگی رستاخیز دوباره اش غلط است. بدین معنی که یک وجودکلی مانند انسان پس از مرگ نمی تواند به یک صورت ویژه چون گاو ویا یک برهمن وانسان دیگر باز گردد. بلکه می توان گفت به صورت های مختلف و تجزیه شده امکان بازگشت دارد. یعنی ممکن است قسمتی از سلولها و موادش گیاه شوند و قسمتی حیوان وسرانجام قسمتی به بدن انسان دیگری وارد شود.
البته باید درنظرداشت که ما انسان ها حتی در زمان زندگی خویش در روی کره زمین هیچ وقت یک ترکیب ثابت نداریم، بلکه هر سه ماه یکمرتبه برحسب بافت بدن، و غذای مصرفی، کلیه سلولهای ما تعویض می گردند. و در این دگرگونی مواد آلی و عناصر اولیه وارد بدن شده و بهمراه وجود ما صاحب شعور می گردند و پس از دفع آنها بصورت ادرار و مدفوع وعرق بدن و پوست وغیره به انبار مواد اشیاء بی جان بر میگردند.
چون همه مومست و چیزی نیز نیست
رو که چندان رنگ جز یک چیز نیست
چون یکی باشد همه،نبود دوی
نه منی برخیزد اینجا نه تویی
هرکه در دریای وحدت گم نشد
گرهمه آدم بود مردم نشد
تا تو باشی نیک و بد اینجا بود
چون تو گم گشتی همه سودا بود
تا که از هیچی پدیدار آمدی
در گرفت خود گرفتار آمدی
جزو گردد، کل شود نه کل نه جزو
صورتی باشد صفت نه جان نه عضو

ادامه دارد