1545-109

میهمان دو روزه یا دو ماهه؟

1545-110

یک آشنا که زیاد هم آشنا نبود، مرا در یک برخورد کوتاه دید، گفتم چه خبر؟ گفت دو هفته است در انتظار خالی شدن یک آپارتمان هستم، به خاطر قولی که داده اند، آپارتمان قبلی را پس دادم، دو سه شب است سرگردان وآواره ام! گفتم غصه ندارد دو شب هم در منزل حقیر بد بگذرانید. آشنای نه چندان آشنا بلافاصله حرف مرا در هوا قاپید و گفت البته… از خدا میخواهم… و همان شب به خانه من آمد و نه تنها فردا بلکه طی 60 روز صبحها تا ساعت 12 ظهر خوابید، کلی خرابی ببار آورد، کلی مدعی شد کلی طلبکار و عاقبت یک آشنای دیگر آقا را به خانه خود برد و من تازه فهمیدم این هم یک شگرد برای خراب شدن سر این و اون است… خدا شما را گرفتار این جماعت نکند که از زندگی سیرتان می کنند.
شهرام – شمال کالیفرنیا

هجوم دلسوزها و دکترها وکارشناسان !!!

1545-112

تا آنجا که شنیده ایم گفته اند در امور مختلف مشورت لازم است، یا اینکه درد دلت را با آشنایان وخویشان در میان بگذار تا آنها از شدت و سنگینی آن بکاهند، و گفته های دیگر در این ردیف…
اما خیلی از هموطنان ما درد دل کردن برایشان و یا شور و مشورت با آنان شما را برعکس دچار سردرگمی کرده حتی از زندگی بیزارتان خواهند کرد، مثلا وقتی در جمع دوستان صحبت از سردرد، یا تب خفیف می کنید، یکی میگوید: دکتر رو ولش کن یکی دو تا آسپرین بنداز بالا و یک سوپ هم بخور حالت جا می آد، و در آستانه ی قرن بیست و یکم، آنهم در امریکا باید بروی پیش دکتر ولو بیمه نداشته باشی و چهارمی میگوید: ای بابا چاره اش فقط و فقط مسهل است و استراحت و در همین موقع خانم مادر بزرگ و سپیدمویی که همه به احترام وی سکوت کرده اند دلسوزانه می فرمایند: یاد قدیمی ها بخیر که با یک شیاف و اماله همه گونه امراض را معالجه می کردند!!! و اما یکوقت شما قصد خرید خانه دارید و با اشخاص مطرح می کنید، دیگر همه دست از طبابت برداشته، کارشناس و مهندس و مثلا پرتجربه میشوند، یکی میگوید: بابا باید بروی در بورلی هیلز خانه بخری که اعیان نشین باشد و سکوت در محله حکمفرما… بلافاصله دیگری اضافه میکند: آقاجون بیخود ایشان را توی دردسر و بیچارگی نیندازید و فکر سی سال قسطهای سنگین او را بکنید که احتمالا پس از پرداخت چند قسط خانه اش فورکلوژر شده دهها هزار دلار ضرر می کند… خلاصه به مصداق مثل معروف صلاح مملکت خویش خسروان دانند، وگرنه مواظب باشید دچار هجوم کارشناسان نشوید… و با متخصصین وارد و دلسوز مشورت کنید.
بهرام- لوس آنجلس

سیگار در داروخانه!

1545-111

من در هیچ نقطه دنیا ندیده بودم سیگار را در داروخانه بفروشند، چون معمولا در داروخانه ها داروی درمان بیماریها و ناراحتی ها را ارائه میکنند و بقولی میکوشند از مواد مضر پرهیز و تا حد ممکن مواد سلامتی زا را ارائه دهند.
اما هفته گذشته بیک داروخانه، ایرانی در لوس آنجلس رفته بودم، دیدم دو سه نفری ضمن خرید دارو، از جمله اسپری مخصوص آسم و داروهای ویژه ناراحتی معده ای، سیگار هم خواستند و مسئول داروخانه به آنها چند سیگار فروخت.
من که هاج وواج مانده بودم که چطور چنین چیزی ممکن است؟! ولی حقیقت داشت!
آشنایی که تعجب مرا دید گفت این که تازگی ندارد، من در یک مغازه شاهد بودم که خانمی با فوداستمپ، عطر کارتیه میخرید!! اصولا بعضی هموطنان رکوردهائی برجای نهاده اند که در دنیا سابقه ندارد.
مسعود – لس آنجلس