1738-38

1738-35

1738-36

دکتر آزیتا ساعیان که سیمنارها و کارگاه های بین المللی و برنامه های تلویزیونی اش مورد توجه چشمگیر جامعه قرار گرفته است اصولا سنت شکن هستند و با عنوان کردن نام اعضای جنسی بدن زن و مرد عکس العمل های متفاوتی را برانگیخته اند. این مورد بهانه ای شد تا درباره تمامی کارهایش گفتگو کنیم.
• نظرتان درمورد کرونا چیست و چه تاثیری به شما داشته؟
– زمانی که مسئله کرونا اتقاق افتاد طبیعتاً به روی برگزاری کارگاه های حضوری اثرگذار بود. در آغاز فکر می کردم که این امر موقتی است ولی این مسئله به درازا انجامید. خیلی سریع به این فکر افتادم که به جای کارگاه های حضوری باید کارگاه های اینترنتی برگزار کنم چون در حال حاضر جهان با تکنولوژی های جدید و اینترنت به مردم کمک رسانی می کند و من هم می توانم از این شیوه استفاده کنم. در نتیجه الان، کارگاه های من آنلاین انجام می شوند و با موفقیت زیادی همراه بوده است. تا امروز ما هفت دوره را با این شیوه برگزار کرده ایم و همچنین یکی دیگر از کارگاه ها در ماه نوامبر به زبان فارسی برگزار خواهد شد. ضمناً متقاضی انگلیسی زبان هم زیاد داریم. من به جای آنکه بترسم و فکر کنم که کرونا به من ضربه می زند، برعکس راه های خیلی جدید و آسان تری سر راهم باز شده است و مردم هم خیلی راضی هستند.
در ضمن خبرهایی که در رسانه های گروهی مرتب می گویند که بسیاری از کرونا مرده اند متاسفانه صادق نیست و تعداد خیلی کم ممکن هست در اثر کرونا جان باخته اند؛ این تنهایی، انزوا، ترس، وحشت و نگرانی مردم، خیلی بدتر از مبتلا شدن به کرونا هست و ضرر مالی و سلامتی بسیار سنگینی برای انسان ها دارد.
• بله اتفاقاً من سوالی از شما در این مورد دارم، که پدرها، مادرها یا پدر بزرگ ها و مادربزرگ ها در این چند ماه گذشته به خاطر تنهایی و بی کسی در خیلی از بیمارستان ها و مراکز توانبخشی از بین رفته اند، آیا فکر نمی کنید بیشتر به خاطر همین عوامل باشد و به بیماری کرونا اصلاً ربطی نداشته باشد؟
– بله من با شما موافق هستم و فکر می کنم دقیقاً همین بوده است، بسیاری از سالمندان از ترس کرونا حتی به دکتر و بیمارستان مراجعه نمی کنند یا در منزل حبس شده اند، بدون تماس و تحرک! بسیاری زمین می خورند یا آسیب های دیگر می بینند ولی آمار دستکاری می شود و کرونا تشخیص داده می شود. در ضمن رفتار و مرام دکتر هم بسیار اثرگذار است. دکتر ها هم بسیار تحت فشار هستند. شما الان فکر کنید، یک دکتر خیلی مهربان و مثبت در مقایسه با یک دکتر خشک و سرد تأثیر متفاوتی در بهبودی بیمار ندارد؟ مسلماً دکتر خوب و مهربان و مثبت سریعتر می تواند بیمار را بهبود بخشد و بر عکس تنهایی و بی کسی، افسردگی ببار می آورد و آنها را از پای در می آورد. در کارگاه های من خیلی از آدم ها با افسردگی می آیند و با شادی و خوشحالی و حال خوب از این کارگاه ها خارج می شوند و این باعث خوشحالی ماست. به خصوص برای نوجوانان، آنها هم مشکلات زیادی دارند و کارگاه ها برای این نسل نیز بسیار تأثیرگذار بوده اند .
• این موقعیت که کودکان و نوجوانان دور از مدرسه و در خانه هستند، مشکلات را هم برای بچه ها هم برای پدر و مادرها بیشتر کرده است، شما چه راه حلی برای آنها دارید؟
– ما در این موقعیت بسیار مؤثر بوده ایم و کمک کرده ایم، اما بسیاری از خانواده ها متأسفانه از لحاظ مالی نمی توانند در کارگاه ها شرکت کنند. قیمت کارگاه ها نهصد دلار هست ولی الان با توجه به این موقعیت قیمت کارگاه های آنلاین را به سیصد دلار کاهش داده ایم. خیلی از خانواده ها فکر نمی کنند که مشکلات معنوی و عاطفی بعداً خرج بیشتری برایشان دارد. من می بینم که بسیاری از جوانان مشکل دارند و در خانواده ناراحتی بوجود می آورند و خانواده نه تنها نمی توانند آنها را کنترل کند بلکه بچه ها را به حال خود رها می کنند، این بدتر هست و لازم است برای آنها زودتر کمک بگیرند چرا که بعداً سخت تر و دشوارتر خواهد شد. دیگر آنکه بسیاری از نوجوانان به مواد مخدر پناه آورده اند و یکی از دلایل عمده آن شنیدن مرتب خبرهای بد از رسانه های گروهی است. این مسئله بر روی افراد اثر منفی می گذارد و اکثریت اخبار را باور می کنند. خوشبختانه من تحقیقات و پژوهش هایم را در این زمینه بیشتر کرده ام و فکر می کنم همه آدم ها باید هوشیار باشند و تصمیمات درست و منصفانه در زندگی شان بگیرند. البته جو و شلوغی سیاسی و اقتصادی هم به روی آدم ها اثر بسیار دارد.
• می خواستم کمی در مورد سابقه کاری خودتون توضیح بدهید:
– من کارم را در زمینه تحقیقات در مورد آسیب در خانواده ها و با بچه آزاری شروع کردم. در بوستون بود که متوجه شدم در امریکا هم خیلی با بچه ها بدرفتاری می شود. برای من خیلی سخت بود که این ها را شاهد باشم ولی خیلی موارد از همین مشکلات یاد گرفتم چه در مورد والدینی که بچه ها را آزار می دهند و چه در مورد بچه ها و موقعیت زندگی شان. همینطور انسان ها را عمیق تر شناختم، پی بردم هیچ وقت نباید یک طرفه قضاوت کرد، تجربه های زندگی بیشتر از درس خواندن به آدمی می آموزد. کار من با بچه هایی بود که کارهای خلاف می کردند و مواد مخدر استعمال می کردند. اکثر آنها زیر ۱۸ سال بودند که من کمک شان می کردم. زمانی که به کالیفرنیا آمدم تصمیم گرفتم به خانوادها کمک کنم و به آنها یاد بدهم چطور قبل از ازدواج خودشان را بشناسند و درمان کنند تا برای چالش های زناشویی و داشتن خانواده آماده باشند. در این راستا کارگاه ها را تشکیل دادم. ابتدا باورم بر این بود که زن مهمترین عنصر و عامل تشکیل خانواده است و باید زن ها قوی و مستقل روی پای خود بایستند و از روی ترس و یا فقط مادر شدن تصمیم نگیرند که ازدواج کنند. من قدم بزرگی را در جامعه برای خانم ها برداشتم تا آنها را قدرتمند کنم. بعد هم کارگاه هایی برای آقایان و بعد از آن هم برای بچه ها و جوانان که نیاز به کمک داشتند تشکیل شد. ما الان حدود ۱۴ کارگاه به اسامی مختلف داریم که در همه جای دنیا مشغول بکار هستند.

1738-37

• آیا واقعا تعهد به ۳ روز کارگاه می تواند کل زندگی را تغییر دهد؟ چطور؟
– بله بارها و بارها به ما ثابت شده است که کارگاه ها برای همه کار می کنند! کارگاه “خارق العاده باش” آنلاین زندگی، حال و آینده رکت کنندگان را خارق العاده و برای همیشه تغییر می دهد. من اغلاب از سنین و اقشار مختلف به خصوص در این زمان می شنوم که دائماً از این جملات استفاده می کنند: انرژی برای انجام کارهایم ندارم. والدینم به من ظلم کرده اند. هیچ کس قدر کارهای من را نمی داند. همه تقصیر ها همیشه گردن من است. احساس نا امیدی دارم گویی در تاریکی گم شده ام. دیگران نمی توانند تحمل کنند که که من محکم سر حرفم بایستم، آنها از دست من کلافه می شوند. نمی توانم گذشته را فراموش کنم. از ته دل شاد نیستم. هر قدر کار می کنم باز هم درآمد کامل ندارم. فرزندانم من را کلافه کرده اند، دیگر طاقت ندارم. رابطه ایده آلم تبدیل به میدان جنگ شده است. احساس می کنم هرچقدر تلاش می کنم نتیجه نمی گیرم.
ما در کارگاه ها امید، ثروتمندی، عشق و فراوانی را به طور پایدار ایجاد می کنیم. شرکت کنندگان با شرکت در ۳ روز کارگاه، گذشته خود را کامل می کنند، درد های آن را می زدایند، با روابط خود آشتی می کنند و یا به طور سالم آنها را تکمیل می کنند، با خویش آشتی می کنند، استعداد های خود را کشف می کنند و بعد به صورت عملی قدم به قدم زندگی خود را بر اساس اهدافی که در کارگاه طراحی کرده اند، می چینند. شرکت کنندگان در پایان دستور العملی جامع در دست دارند تا در این دوران سخت آنان را همراهی کند.
• خیلی ها می پرسند که چی شد که در برنامه هایتان خیلی صریح و بدون رودروایستی از لغات بقولی اورنرمال اعضای جنسی بدن صحبت کردید؟
– به نظر من به جای آنکه بدن جایی باشد برای تحقیر و فحش و گفتن لغات اصلی اعضای بدن بد باشد، باید با بدنمان آشتی کنیم. چرا یک زن باید ترس داشته باشد و نتواند این حرف ها را بزند و اگر بزند بر چسب های بدی بخورد. اما وقتی یک زنی این حرف ها را راحت و با تکیه بر علمی که دارد می زند، این تابو را می شکند، این نام ها برای مردم به مرور عادی می شوند، فرهنگ جدیدی ساخته می شود و جای آن تابوها را می گیرد. ما کارمان را ادامه می دهیم، کاری دشواریست اگر کسی از این واژه ها استفاده کند و انسان ها را تعلیم دهد، وی باید حاضر باشد که این تابو را بشکند. همانط،ر که اگر کسی بیاید به مردها بگوید به ظاهر خودشان برسند، تمیز و مرتب باشند، همان طور که از زن ها انتظار دارند سکسی، قشنگ و لوند باشند مردها هم به همان اندازه باید به زیبایی و تمیز بودن ظاهرشان برسند. ما توقع زیادی نداریم ولی شما می بینید که چه حمله هایی به من شد که من گفته ام مردها پشمالو، کچل، بدبو، هیولا وشکم گنده هستند، منظور اینکه یعنی همین مردهایی که بد قیافه و بد شکل و شکم گنده هستند انتظار دارند که زن های زیبا، تمیز و سکسی در کنارشان باشد. حمله های بسیاری به من شد و خیلی از افراد گفتند که مردها خوش قیافه و خوش اندام هستند، خوب البته که مردهای خوش تیپ و خوشبو هم داریم ولی در مقابل هیولا، شکم گنده، بد قیافه و کچل هم داریم که فکر می کنند همه باید دوستشان داشته باشند. من فکر می کنم که باید یک توازنی باشد و مردان ما باید توانایی پذیرش انتقاد از خودشان را بالا ببرند، صحبت من این است که اگر ما بخواهیم فرهنگی را بوجود بیاریم که برای بدن مان احترام قائل باشیم نباید از بدنمان به عنوان فحش استفاده کنیم ومردم نباید از شنیدن این کلمات ناراحت بشوند. این تابو را باید بشکنیم.
• ولی اکثر مخالفان بر این عقیده هستند که در فرهنگ ایرانی نباید حرمت شکسته شود و این لغات به این صریحی بیان شود.
– من به عقایدشان احترام میگذارم. خوشبختانه در زمانی هستیم که آزادی بیان وجود دارد و کسانی که دوست ندارند صحبت های مرا گوش بدهند، خب گوش ندهند. آنهایی هم که با من هستند با هم جلو می رویم. من بر این باورم که اگر انتقادی سازنده باشد سراپا گوش هستم ولی اگر از روی تعصب باشد و جلوی پیشرفت را بگیرد من نمی توانم گوش بدهم. ما می خواهیم که زن پا به پای مرد کار کند و درآمد داشته باشد و فکرش باز باشد، زیبا و لوند باشد، در سکس پذیرا باشد، بتواند مردش راهم راضی کند و از طرف دیگر می خواهیم هیج تجربه ای نداشته باشد، آفتاب و مهتاب ندیده باشد، هیچ اطلاعی از بدن خودش نداشته باشد و نجیب باشد، این ها با هم نمی خوانند. برای آنکه زن با بدن خودش آشنا باشد و از رضایت و لذت رابطه جنسی اطلاع داشته باشد و بداند مرد خوب و بد چگونه است، یادگیری و آموزش لازم است. برای همه این ها باید بیاموزیم از پنهان بودن و خجالت کشیدن بیرون بیاییم و به جای آنکه بدن همدیگر را با فحش صدا بزنیم، از لغات خوب استفاده کنیم و این فرهنگ را تغییر دهیم. وقتی در زبان انگلیسی همه می توانند از کلمات اعضای جنسی استفاده کنند، ما هم باید بتوانیم این را تغییر بدهیم. فقط آرزو دارم که مردم فلسفه مرا درک کنند.
• مثل اینکه شما شوگر ددی و موضوع ازدواج دختران با مردان سن بالا را تایید کرده اید؟
– ببینید برای من اینقدر سن و سال مهم نیست، تا زمانی که کودک همسری نباشد یعنی زیر سن قانونی نباشند. فکر می کنم دختران در سنین ۱۸ به بالا می توانند تصمیم های بهتری برای خود بگیرند. ضمناً ما نمی توانیم قانون ایران را تغییر دهیم. بخاطر دلایلی کودک همسری را لغو کنیم باید، اول تعلیم تولید مثل را یاد بگیریم، ما باید فرهنگ را تغییر بدهیم نه قانون را. باید درست تعلیم وتربیت بدهیم و حالا در جواب سوال شما، تفاوت سنی در ازدواج آنقدر مهم نیست در مقایسه با اهمیت تفاهم، رفتار درست و مسئولیت.
• در مورد سن بالای ۸۰ با یک کودک زیر سن قانونی چطور؟
– این ها را من تائید نمی کنم ولی هر موردی متفاوت هست وباید نگاه به زندگی ها و فرهنگ ها داشت و تصمیم گرفت.