در اين يادداشت سعي بر اين است با بي نظري كامل و ديدي صادقانه – كند و كاوي جامع و منطقي در هم ادغام گردد تا مروري پژوهشي – تخصصي از تبحر علمي نازنين دكتر شهر ما – چشم پزشك آگاه و ارزشمند دكتر ابي سرودي – صادقانه و ساده برشته تحرير آيد، تا بدور از هر قلم فرسايي واقعيت زندگي و حقيقت ديد با چشم هاي بدون عينك، زيبا و پرقدرت بيان كرده عينك هاي ريز و درشتي كه همچون خوره آدمي را كلافه مينمايد– قبل از ورود به مطلب بهتر است شما نازنين خواننده گرامياين مطلب آگاه باشي كه:
شاعرنيم و شعر ندانم كه چه باشد
من مرثيه خوان دل ديوانه ي خويشم
شايد گفتارهاي متعددي باعناوين بسياري در مورد دكتر ابي سرودي باشد و شايد هم دكتر هنرمند شهر ما نيازي به نگارش و عنوان و مقاله ندارد. چون در كارش براستي استاديست توانا – به جرات ميتوان گفت از هر هنرمندي با هنرتر است. اصلا كارش اعجاب انگيز است– حضورش – دانش وسيع اش و دستان هنرمندش آنچنان اعتمادي در انسان ايجاد ميكند كه هرگز فكر نميكنيد كه مشكلي با چشم خود و با انواع عينك ها داريد. شايد بهتر است اينگونه عنوان شود– دكتر ابي سرودي هنرمندي است كه با دانش ممتازش و با دستان معجزه گرش– بدور از وابستگي به انواع عينك– چشم هاي پر قدرت ما را آنطور كه از ازل بوده است را با يك جراحي دقيق – مجددا به ما ارمغان ميدهد– عملي كوتاه اما بسيار دقيق، آنچنان كه بعد از جراحي جهان را و زيبايي هاي خاص آن را – دو چندان– زيبايي ها را زيباتر و رنگ ها را واقعي تر– احساس ديد را عارفانه تر درخشان تر– شگفت انگيزتر و جذاب تر– خواهيم ديد.خواهيم لمس كرد– كه در مقياس با گذشته ابدا قابل توصيف نيست كه براستي اين خود جاي بسي تفكر وانديشه دارد– درواقع چشم زيباي ما، مولود كيفيت علمي و فكر– تبحر و تجربه دقيق و ظريف دكتر ابي سرودي است. ميشوداينطور عنوان كرد، دكتر سرودي اگرچه جوان است اما همانند پيكرتراش پير– پيري است كه ماهرانه و استادانه – از دل نابينايي– زيبايي را خلق ميكند– زيبايي ديدن را، زيبايي ديد را، درخشان و پرقدرت و شگفت انگيز تر. درواقع اين هنرمند پيكرتراش، اين جراح دقيق و آگاه با مهارت خاص خودش– چشمهاي پرقدرتي را در ما ابداع مينمايد تا زيبائي هاي زندگي را آنچنان كه ازلي وابدي اند، با همان رنگها و جلوه هاي ويژه اش – بسادگي بدون عينك – طبيعي به بينيم لمس كنيم و سپاسگزارباشيم همه ميدانيم كه جهان زيباست– همانند عاشقي كه مجذوب معشوق است. طبيعت نيز جاذبه هاي خاص خود را داراست. كه عاشق وار بايد به تماشايش نشست، حال ميشود كه جهان را اين معشوق زيبا را درخشان و زلال بدون نياز به عينك بدون نياز به حس خارجي، با اتكاء به دانش گسترده و وسيع دستان هنرمند دكتر ابي سرودي بار ديگر از نو ديد و لذت برد. آري ميشود با يك جراحي دقيق – چشمهاي بيمار و بي رمق و عينكي خود را از نو جوان كرد. بگذاريد اين بار جهان را نيك ببينيم و نيك بنگريم كه بقول حافظ گر نيك بنگري همه تزوير ميكنند، اما اين بار جهان را نيك ميبينم و سرشار از شگفتي هاي خاص خود. آنهائي كه با عينك سر و كار دارند طبيعتا مشكلات ديدن را بهتر ميدانند– براي فردي چون من كه 26 سال با انواع و اقسام عينك هاي ريز و درشت با نمره هاي متفاوت زيسته ام، زندگي كردن خود عذابي است غير قابل بيان و رهايي از عينك نيز در حد رويا بوده است وبس و شكست اين رويا و رهايي از پير چشمي و عينك، خوشبختانه امروز عملي است و قابل درمان. درماني كه به صراحت ميشود گفت علاجش در دستان پرتوان دكتر سرودي نهفته است.
براي هم وطن عزيزي بيمار چون من، بصراحت بگويم گرفتار چون من– گرفتار در چنگال پير چشمي كوفته و خسته– كلافه و سر درگم، سر درگم از داشتن انواع عينك هاي ريز ودرشت– عينك هايي كه در زمان مناسب يا شكسته اند يا نيستند و يا اگر هستند عوضي اند و بدرد نخور– آنان كه دائم در حال رانندگي هستند بهتر ميدانند– رانندگي و پيدا نكردن عينك مناسب كه كارآيي– ديد لازم را داشته باشد– در لحظه ضروري ميتواند فاجعه ساز باشد– ميتواند انسان را در معرض پرتگاه نابودي و تصادف قراردهد. حال سئوال اينجاست اين ديگر چه چشمي است؟ چشمي كه در حين رانندگي عينكي متفاوت و در تحصيل و مطالعه و روزنامه و مجله نمره خاص ديگري را ميطلبد– و در دنياي متفاوت و اعجاب انگيز كامپيوتر عينك ديگري و نمره ديگري قطعا اين چشم ديگر چشم نيست– بيمار است و مريض و محتاج دكتر.
نكته ظريفي كه بايد مطرح كرد اين است كه بعضي از هموطنان ميپندارند با داشتن عينك ها و نمره هاي متفاوت چشم دارند و ديگر نيازي به چشم پزشك نيست. نكته شايان توجه اينجاست كه اين دوستان گراميهميشه بعد از تحمل زيان هاي فراوان مادي و معنوي – واقع بين ميگردند و دربدر بدنبال پزشك، درحاليكه علاج واقعه را بايد قبل از وقوع كرد حال بايد سپاسگزار از پزشك آگاه و دانشمند– دكتر ابي سرودي باشيم كه براستي با دانش وسيع و درمان پرهنرش با يك جراحي دقيق و حساب نشده شادابي زندگي بهمراه چشمان سالم و پرقدرت را برايمان به ارمغان ميآورد من كه تا عمر دارم سپاسگزار ايشان هستم.
بقول حافظ:
غلام همت آنم كه زير چرخ كبود
زهرچه رنگ تعلق پذيرد آزاد است