1418-49

1418-50

دوست عزیزی در این شهر دارم بنام آقای شهاب الهی که از ایران با هم دوست بودیم، ایشان محبت کردند، چند جله مجله باشگاه نیرو راستی را بمن بطور امانت دادند تا با مطالعه آن خاطرات گذشته را دوباره با خواندن آن زنده کنم، یاد خاطره ای افتادم.
یکی از دوستان بسیار نزدیکش یک جلد کتاب به امانت میخواست وآن دوست گفت نه به کسی نه به تو که بهترین دوستم هستی کتاب به امانت نمی دهم اگر می خواهی برو خریداری کن هرچه التماس کرد اثری نداشت گفت چرا. طرف گفت روزاول منم یک کتاب مثل تو از دوستم قرض گرفتم که یکماهه پس بدهم او فراموش کرد و امروز همینطور که می بینی درحال حاضر هزار جلد کتاب در کتابخانه من موجود است. خوشبختانه آقای شهاب به من اعتماد دارد و میداند که من چند روز دیگر کتابها را به ایشان بر می گردانم. در ورزش ایران فامیل بزرگ «الهی ها» دراکثر ورزشها فعال و قهرمان بودند نجم الدین الهی که بزرگترین فرد فامیل در ورزش بود شناگر و واترپلو- فخرالدین الهی نجات غریق – شمس الدین الهی ، در دو ومیدانی شهاب الهی در شنا و واترپلو در زمان خودش با زرباف و بنکدار و شاهرودی در واترپلو حرف اول را می زدند.شهاب الهی در فدراسیون فوتبال هم دبیر اداری فدراسیون بود و مربی تیم ملی شنا . علی الهی در شنا وواترپلو و فوتبال و در سازمان تربیت بدنی همه فن حریف بود واکثر فدراسیونها بوجوداو  احتیاج داشتند به ویژه دکتر صدرالدین الهی از پایه گذاران کیهان ورزشی بود و با کاظم گیلانپور سالها درسمت سردبیر مجله وزین کیهان ورزشی مطالب بسیار آموزنده ای می نوشتند.

***

در زمان ریاست تیمسار نادرجهانبانی چون اطلاعات کمی از ورزش ایران داشت از طریق دوستی دست کمک به سوی دکتر صدرالدین الهی دراز کرد و از ایشان خواست در این مورد باو کمک کند دکتر الهی با آغوش باز مشاورت تیمسار را قبول کرد و تا روزی که رئیس سازمان بود همکاری صمیمانه با تیمسار داشت و بسیار باو کمک کرد.
بعد از انقلاب همانطور که میدانیم تیمسار جهانبانی و تیمسار رحیمی بدون اینکه محاکمه عادلانه ای داشته باشند اعدام شدند این دو مرد بزرگ ارتش ایران تاآخرین نفس از عقیده ومرامی که داشتند دفاع کردند و سرانجام جان باختند. یادشان گرامی باد.
بعد از فامیل بزرگ الهی ها سه نفر به ایران آمدند و ورزش ایران را در فوتبال، کشتی و بسکتبال و والیبال دگرگون کردند صدقیانی در فوتبال- شریف زاده در بسکتبال و والیبال و محمودپور در کشتی که در دبیرستان نظام هم معلم ورزش بود.
در زمان زنده یادحسین مبشر که عاشق فوتبال بود ولی متاسفانه بودجه ای نداشت که ایده های خود را در ورزش پیاده کند همیشه امید داشت که روزی بتواند کاری برای فوتبال انجام دهد. بنظر من اشتباه بزرگ مبشر این بود که رفیق باز بود و چون عضو تیم فوتبال دارایی بود محب رییس باشگاه دارایی را بعنوان سرپرست یا هرچه  اسمش را بگذاریم در لیست مسافرت به شوروی قرار داد که مورد اعتراض باشگاه شاهین قرارگرفت وسرانجام شش نفر از بهترین بازیکنان تیم ملی محروم شدند و تیم بدون این  بازیکنان به شوروی رفتند این محرومیت باعث شد که درالمپیک 1968 تیم بدون این افراد به ژاپن رفت اگر این بازیکنان همراه تیم بودند بسیار شانس داشتیم که با رومانی مساوی و از تیم مکزیک ببریم، البته این از همان اگر و مگرها است که ما از آن در همه کارها استفاده می کنیم بویژه مفسرین ورزشی!
مبشر فکری، محب، دکتراکرامی حتی رنجبر در این مورد محروم شدن بازیکنان شریک بودند اگر محب یا دکتر اکرامی کوتاه می آمدند محرومیتی بوجود نمی آمد.
در زمان حسین مبشر، صدقیانی مربی تیم بود و بازیکنان بیشتر از سی نفر بودند که بعد از گرم کردن به دو دسته تقسیم می شدند اگر پیراهن داشتند که می شدند قرمز و آبی ولی چون تمرین معمولی بود یک دسته پیراهن رکابی که فدراسیون تهیه کرده بود و دسته دیگر که پیراهن نداشتند اجبارا بدون پیراهن بازی می کردند البته یادمان باشد فقط پیراهن به تن نداشتند!

1418-51

***

صدقیانی با لهجه شیرین آذری خود گفت تیم مقابل چون پیراهن نداریم لخت بپوشند! یکروز من که در درون دروازه بودم از این کلمه مربی استفاده کردم و بعنوان شوخی بدون پیراهن رفتم درون دروازه و بازی شروع شد بعد از مدتی صدقیانی متوجه شد که من لخت در دروازه بازی می کنم گفت محمد این چه وضعی است؟ چرا پیراهن نداری؟ گفتم شما خودتان گفتید تیم ما لخت بپوشند گفت برو پیراهن بپوش چون داور اشتباه میکند و نمیداند چه کسی دروازه بان است! آقای پرویز کوزه کنانی که هنوزخاطرات گذشته را بیاد دارد گفت وقتی صدقیانی از اروپا آمد بعضی ها دچار ترس شدند واو را به مشهد فرستادند تا تیم مشهد را برای مسابقه تمرین بدهد بقول معروف او را سنگ قلاب کردند. استاد رفت تربیت بدنی خودش را معرفی کرد و روز بعد با لباس تمیز و اطو کرده با پیراهن رنگی وشورت کوتاه رفت استادیوم ومنتظر شد تا همه بازیکنان جمع شوند پس از معرفی خودش به بازیکنان گفت حالا بروید با لباس ورزش حاضر شوید تا تمرین را شروع کنیم بازیکنان گفتند استاد ما با لباس ورزشی آمده ایم صدقیانی گفت لباس ورزش همین است که من پوشیده ام، نه انکه تن شماست. بازیکنان گفتند ما مسلمانیم، نماز می خوانیم. شورت کوتاه برای مرد حرام است ما با همین شلوارهای بلند بازی می کنیم صدقیانی گفت منهم مثل شما مسلمانم و نمازم تا امروز ترک نشده، شورت کوتاه با اسلام تضادی ندارد درترکیه که کشور مسلمانی است بازیکنان با شورت کوتاه  مقابل سی هزار تماشاگر بازی می کنند وهیچ اشکالی تا کنون پیش نیامده نه زنان حالی به حالی شده اند، نه اتفاقی افتاده! بازیکنان از استاد خداحافظی کردند و رفتند و دوستان به صدقیانی گفتند هر چه زودتر همین امشب به تهران بروید و صدقیانی شبانه از مشهد فرار کرد. این خبر بگوش متعصبین رسید ودر مساجد رفتند بالای منبر و گفتند چه نشسته اید که  این جماعت از خدا بی خبر نمی دانند که در اسلام با شورت کوتاه جوانان نمی توانند ورزش کنند! هفتاد سال از آن زمان گذشته هنوز اندرخم یک کوچه ایم منتهی اینبار در قرن بیست و یکم بعناوین مختلف خانمها حتی حق ندارند برای تماشای برادران وهمسران خود به استادیوم ها بروند.

***

سپهبد پرویز خسروانی متولد 1300 درحال حاضر درانگلستان دوران بازنشستگی را طی می کند و سخت بیمار است.
بنا به نوشته مجله نیرو راستی که آقای شهاب الهی دراختیارم گذاشته، خسروانی در سال 1324 در دوچرخه سواری سرآمد دیگران بود و در اکثر مسابقات مقام اول را بدست می آورد.
پرویز خسروانی مدت سه سال دردبیرستان نظام تحصیل میکرد و عضو تیم فوتبال مدرسه بود و یکی از بهترین بازیکنان تیم و درخط حمله بازی میکرد.
بازیکنان باشگاه دوچرخه سواران در سال 1324 عبارت بودند  از مهندس جاویدان- مهندس آشوت داودیان ملقب به آشوت بلک- پرویز عمواوغلی – جهانشاهی – حسن منصور- احمد صمدیان – سید اقاجلال – عاصمی – قربانی- حسن منصور در سال 1327 تیمهای تهران عبارت بودند از دارای- شاهین شرق- اسپرت ارامنه – تیم دوچرخه سواران، بعدا در دسته اول همگروه شد با این تیم ها
علی دانایی فرد بازیکن گوش چپ باشگاه بهترین بازیکن تیم بود و تیمهای تور- سلم- ایرج ونادر را تمرین می داد و با دوچرخه وسائل بازیکنان را که تشکیل شده بود از چند تا توپ و تلمبه و پیراهن سرزمین می برد و بازیکنان را در زمین کالج یا هر جا که زمینی صاف پیدا می شد تمرین می داد.حدود شصت بازیکن زیرنظر علی آقا به تناوب درهفته تمرین میکردند، کار بسیار شاقی بود فقط عشق به فوتبال بود و بس.

1418-52

خسروانی که در جریان فعالیت علی آقا بود با او جلسه ای گذاشت و گفت من امکانات بیشتری از تو دارم اگر با هم کار کنیم نتیجه بهتری خواهیم گرفت علی آقا قبول کرد و با بزرگان تیم محمود بیاتی – کوزه کنانی – ژرژ مارکاریان – نادر افشار و ساوجی درجریان گذاشت آنها هم پس از شور و مشورت با رفتن به باشگاه دوچرخه سواران موافقت کردند و باین ترتیب 60 بازیکن جوان وآماده به تیم فوتبال دوچرخه سواران اضافه شدند. و بعد هم تیمهای دیگر چون والیبال و بسکتبال هم به باشگاه اضافه شدند. مکان باشگاه دوچرخه سواران ابتدا در خیابان سوم اسفند روبروی باشگاه افسران بود یک اتاق محقر در طبقه دوم قرار داشت که برای باشگاه جای مناسبی نبود. و با آمدن بازیکنان جوان به باشگاه تاج جان تازه ای گرفت وخسروانی  در خیابان ایرانشهر بالاتراز خیابان شاهرضا نزدیک تخت جمشید زمین نسبتا بزرگی را اجاره کرد. باشگاه یک اتاقه  به محل جدید نقل مکان پیدا کرد در این مکان دفتر، سالن بزرگ برای زیبایی اندام هالتر- کشتی – زمین بسکتبال و والیبال – رینگ بوکس و در انتهای زمین بسیار کوچک  هم برای تمرین فوتبالیست ها بویژه جوانان در اختیار علی آقا قرار گرفت که بسیار موثر بود و بسیاری از بازیکنان بعدی ازهمین زمین خاکی به تیم فوتبال تاج راه یافتند کارنیک مهرابیان – زنده یاد کامبیز جمالی- اونیک – گوگوش- احمد بیاتی – نجاریان و….گارنیک مهرابیان و کمبیز جمالی برای تیم تهران وتیم ملی انتخاب شدند و جمالی یکی از بهترین هافبک های تیم ملی بود.

***

هفته گذشته در مورد باشگاه شاهین واینکه چه اتفاقی افتاد که باشگاه قدیمی شاهین منحل شد تا آنجا که خودم در جریان بودم و برادرم محمود در جریان درگیری آقای خواجه نوری و تیمسار حسین سرودی انجام گرفت یکی از شاهدان بود شما عزیزان را در جریان گذاشتم و اما باشگاه دوچرخه سواران که مدیر و موسس آن ستوان خسروانی بود چگونه به باشگاه تاج تغییر نام داد.

*** 

دو نفر از بهترین بسکتبالیست های ایران در جوانی عضو باشگاه نیرو راستی بودند یکی حسین سرودی و دیگری حسین جبارزادگان با افکار چپ. سرودی پس از مدتی به علت درگیری های مختلف از باشگاه نیرو راستی جدا شد و تیمی بنام تاج تشکیل داد که در باشگاه کانون جوان به فعالیت مشغول شد.این تیم بازیکنانی چون قصاب که شناسنامه خود را به صعودی پور تغییر داد. کاراندیش- احساسی – رفعت جاه- داشت.
سرودی در این باشگاه هم زیاد دوام نیاورد و سرانجام به باشگاه دوچرخه سواران پیوست و شد همکار خسروانی.
محمد خاتمی، سپهبد نیروی هوایی در اکثر ورزش ها شرکت می کرد در دو میدانی در پنجگانه قهرمان قهرمان شد و جایزه ویژه از شاه دریافت کرد که برایش بسیار با ارزش بود، خاتمی در بسکتبال و والیبال هم از بهترین های بازیکنان تیم بود در فوتبال کاپیتان تیم دوچرخه سواران بود و در تیم تهران و تیم ملی هم بعنوان کاپیتان در خط  حمله بازی میکرد با توجه به تیم بسکتبال سرودی که بنام تاج بود محمدخاتمی  بفکر این افتاد که با خسروانی مشورت کند که پروانه باشگاه را بنام تاج بگیرد این فکر مورد توجه خسروانی قرار گرفت و سرودی هم موافقت کرد. خاتمی –خسروانی و سرودی هر سه نفر نظامی بودند و خسروانی هم که با آقای علم و دیگر مقامات آشنایی داشت توانست پروانه باشگاه تاج را بگیرد و باین ترتیب باشگاه دوچرخه سواران به تاج تغییر نام داد و از این تاریخ مسابقات فوتبال بین تاج و شاهین هر کدام طرفداران خود را دراستادیوم امجدیه جذب کردند.دفتر باشگاه شاهین طرف چپ جایگاه بود بنابراین تماشاگران شاهین جایگاه چپ را برای خود انتخاب کردند و طرف راست متعلق به تاج و دارایی بود. روبروی جایگاه و بقیه جایگاه ها همه جور تماشاگری بود.

توضیح و پوزش
در مقدمه خاطرات هفته قبل، بجای نام محمود بیاتی، دو بار نام محمد بیاتی آمده، و در جمله ای یک کلمه زنده افتاده است که امیدواریم پوزش ما را بخاطر این اشتباه بپذیرید.

1418-53